معنی وافر

وافر
معادل ابجد

وافر در معادل ابجد

وافر
  • 287
حل جدول

وافر در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

وافر در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بسیار، بی‌حد، خیلی، زیاد، عدیده، فراوان، کثیر، متعدد،
    (متضاد) کم، نادر. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

وافر در فرهنگ معین

  • (فِ) [ع.] (اِفا.) فراوان، زیاد.
لغت نامه دهخدا

وافر در لغت نامه دهخدا

  • وافر. [ف ِ] (ع ص) بسیار. افزون. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اوفر. موفور. وافره. موفوره. وافی. متوافر. متوافره. (از یادداشت مؤلف). فراوان. کثیر: و طایفه ای از مشاهیر ایشان که هر یک علمی وافر و ذکری سایر داشتندبه منزلت ساکنان خانه و بطانه ٔ مجلس بودندی. (کلیله و دمنه). مالی فاخر و تجملی وافر با آن جماعت همراه بود. (سندبادنامه ص 218). ساز و بنه گاه ایشان به تاراج دادند و غنیمتی وافر از اموال و اسباب ایشان حاصل آوردند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

وافر در فرهنگ عمید

  • فراوان، بسیار، افزون،
    (اسم) (ادبی) در عروض، بحری که از تکرار سه یا چهار بار مفاعلتن حاصل می‌شود،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

وافر در فارسی به انگلیسی

  • Affluent, Abundant, Ample, Bounteous, Bumper, Copious, Fat, Flush, Generous, Generously, Liberal, Long, Opulent, Plenteous, Plentiful, Profuse, Superabundant. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی

وافر در فارسی به عربی

  • تحرری، غنی، فاخر، مسرف، وفیر، أَثِیث
فرهنگ فارسی هوشیار

وافر در فرهنگ فارسی هوشیار

  • بسیار، فراوان، افزون
فرهنگ فارسی آزاد

وافر در فرهنگ فارسی آزاد

  • وافِر، وسیع و کثیر، فراوان،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید