معنی هوای فراری

حل جدول

هوای فراری

پس


فراری

رمو

گریزان

متواری


فراری:

متواری

لغت نامه دهخدا

فراری

فراری. [ف ِ / ف َ] (ص نسبی) گریزان. در حال فرار. (یادداشت بخط مؤلف).


هوای

هوای. [هَُ] (اِخ) دهی است از بخش هوراند شهرستان اهر. دارای 302 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، برنج، پنبه، انگور و سردرختی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


فراری شدن

فراری شدن. [ف ِ / ف َ ش ُ دَ] (مص مرکب) گریزان شدن.ناچار به فرار گردیدن. رجوع به فرار و فراری شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

فراری

رمیده، گریخته، گریزان، گریزپا، متنفر، متواری، نفور

فارسی به عربی

فراری

مراوغ، هارب

فرهنگ فارسی هوشیار

فراری

گریزان ‎ (صفت) گریزان، در حال گریز.

فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

فراری

طرید

متواری

رمان

معادل ابجد

هوای فراری

513

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری