معنی هواداران
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Following
واژه پیشنهادی
ارنستو مونتا
از هواداران معروف کوبیسم در ادبیات فرانسه
آندره سالمون
فرهنگ واژههای فارسی سره
پیروان، هواداران
فرهنگ معین
(~. وَ طَ) (اِمر.) مکتبی که هواداران آن خواهان از میان برداشتن مرزهای ملی و تشکیل یک حکومت جهانی هستند، انترناسیونال.
لغت نامه دهخدا
ناتورپ. [ت ُ] (اِخ) پول. فیلسوف آلمانی که به سال 1854 در شهردوسلدورف بدنیا آمده و در سال 1915 از دنیا رفته است. وی یکی از فیلسوفان و هواداران نئوکانتیسم است.
حمل
حمل. [ح َ] (اِخ) ابن سعدانه ٔ کلبی. یکی از صحابه است از طرف قوم خویش بحضورحضرت رسالت پناه فرستاده شده بود. بعدها در معیت خالدبن ولید در برخی از فتوحات شرکت کرده. در محاربه ٔ صفین از هواداران معاویه بوده. رجوع به الاصابه شود.
زفربن الحارث
زفربن الحارث. [زُ ف َ رِ نِل ْ رِ] (اِخ) از حکام عرب و از هواداران عبداﷲبن زبیر بود و با مروانیان مخالفت می نمود، ولی در لشکرکشی عبدالملک به جانب عراق به سال 67 هَ. ق. با وساطت برادرش محمدبن مروان میان زفروعبدالملک مصالحه اتفاق افتاد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2ص 134 و 147 شود.
ناشویل
ناشویل. [ناش ْ] (اِخ) نَشویل. نَشوِل. یکی از شهرهای آمریکا و مرکز ایالت تنسی است. در 930هزارگزی جنوب غربی واشنگتن، بر کنار رود «کمبرلند»از شعبات رود «اهیو» واقع است. این شهر 174300 تن جمعیت دارد. در جنگهای داخلی آمریکا هواداران اتحاد به سال 1863م. در این شهر شکست خوردند. صنایع فلزسازی، بافندگی و تولید مواد غذائی ناشویل بااهمیت است.
هوادار
هوادار. [هََ] (نف مرکب) هواخواه. (آنندراج). دوست. طرفدار. مساعد. معاضد. (یادداشت بخط مؤلف):
چو هم دل بود او را هم درم بود
هوادار و هواخواهش نه کم بود.
فخرالدین اسعد.
هرکه طلبکار اوست روی نتابد به تیغ
وآنکه هوادار اوست بازنگردد به تیر.
سعدی.
هوادار نکورویان نیندیشد ز بدگویان
بیا گر روی آن داری که طعنت در قفا ماند.
سعدی.
می سوزد و همچنان هوادار
می میرد و همچنان دعاگوست.
سعدی.
از صبا هر دم مشام جان معطر می شود
آری آری طیب انفاس هواداران خوش است.
حافظ.
|| عاشق. شیفته. دلداده:
مرغ دل باز هوادار کمان ابرویی است
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد.
حافظ.
زلف دل دزدش، صبا را بند بر گردن نهاد
با هواداران رهرو حیله ٔ هندو ببین.
حافظ.
اسپورینه
اسپورینه. [اِ ن َ] (اِخ) وستریسیوس. یکی از شعراو سرداران روم قدیم. مولد سال 22 م. وی تا زمان دمیسین بزیست و از هواداران اتن بود و بعلیه ویتپوس بکوشید و در جنگهای بسیار فاتح گردید و در زمان وسپازین به مقامات عالیه نایل گشت. بعض اشعار و منظومه های او باقی است. وفات وی در آغاز مائه ٔ دوم میلادی بود.
دل دزد
دل دزد. [دِ دُ] (نف مرکب) دزدنده ٔ دل. دزد دل. آنکه دلها را می دزدد. آنکه دلها را می رباید. دلربا. رباینده ٔ دل. و این صفت محبوبه و معشوقه افتد:
دل دزد و دلربای من آن سعتری پسر
کآورد عمر من به غم هجر خود به سر.
موقری (از ترجمان البلاغه ٔ رادویانی).
زلف دل دزدش صبا را بند بر گردن نهاد
با هواداران رهرو حیله ٔ جادو ببین.
حافظ.
مخفف اصطلاحات انگلیسی
انجمن مستقل هواداران باشگاه فوتبال منچستر یونایتد (IMUSA) سازمانی مرتبط با باشگاه منچستر یونایتد است که در انگلیس و شهر منچستر واقع میباشد.
این گروه کاملاً مستقل میباشد.هدف اصلی آن دفاع از حقوق هواداران باشگاه و تسهیل ارتباط بین مردم و مدیران باشگاه میباشد.این گروه در آوریل ۱۹۹۵ و برای اعتراض به سیاستهای باشگاه ایجاد شد.
همچنین این تشکیلات یکی از مخالفین اصلی مالکیت گلیزرها بر باشگاه منچستر یونایتد میباشد.
معادل ابجد
268