معادل ابجد
هوا در معادل ابجد
هوا
- 12
حل جدول
هوا در حل جدول
- سیال تنفسی، میل و هوس
مترادف و متضاد زبان فارسی
هوا در مترادف و متضاد زبان فارسی
- آتمسفر، اقلیم، جو، شهوت، هوس، هوی، میل، ولع، دم، آسمان، فضا
فرهنگ معین
هوا در فرهنگ معین
- (~.) [ع. هوی] (اِ.) میل نفس، آرزو.
- گازی است بی رنگ و بو و بی طعم و نامریی که تمام کره زمین را فرا گرفته است، جو، فضا، ی گرگ و میش آغاز روشن شدن هوا در صبح. [خوانش: (هَ) [ع. هواء] (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
- (~. ) (اِ. ) (عا. ) اوضاع، احوال، شرایط. ، ~ پس بودن کنایه از: نامناسب و معمولاً خطرناک بودن اوضاع. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
هوا در لغت نامه دهخدا
-
هوا. [هََ] (ع اِ) هواء. جسم لطیف و روان که گرداگرد زمین را فراگرفته وجانداران و گیاهان از آن تنفس می کنند. (حاشیه ٔ برهان چ معین). ترکیبی از نیتروژن (ازت) و اکسیژن و به نسبت کمی از گازهای دیگر که گرد زمین را احاطه کرده است. جَوّ میان زمین و آسمان. (ناظم الاطباء). || به مناسبت اعتقاد قدما به قرار گرفتن سیال غیرمرئی (هوا) فوق خاک معنی بالا و فوق و بر بودن از آن برآید و مرادف آسمان به کار رود و شواهد ذیل از این معنی با التفات به معنی اصلی حکایت دارد:
فاخته گون شد هوا ز گردش خورشید
جامه ٔ خانه به رنگ فاخته گون شد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
هوا در فرهنگ عمید
-
(شیمی) گازی بیرنگ و بیبو و بیطعم، مرکب از یکپنجم اکسیژن و چهارپنجم ازت بهعلاوۀ بخار آب، گازکربنیک، و مقدار کمی از بعضی گازهای دیگر که جو کرۀ زمین را فراگرفته اما دیده نمیشود و فقط هنگام وزش باد وجود آن احساس میشود،
وضع جوّی،
[مجاز] آسمان،
[عامیانه، مجاز] اندازه، مقدار: لباسش یک هوا گشاد بود،
[عامیانه، مجاز] بالا،. توضیح بیشتر ...
-
میل نفس، هوس،
[مجاز] قصد، نیت،
[مجاز] آرزو،
[قدیمی، مجاز] محبت،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی
هوا در فارسی به انگلیسی
- Air, Weather, Wind
فارسی به ترکی
هوا در فارسی به ترکی
فارسی به عربی
هوا در فارسی به عربی
- طقس، هواء
تعبیر خواب
هوا در تعبیر خواب
- اگر هوا سرخ رنگ باشد، قتل است. اگر سبز دید غله و نباتات بسیار است. اگر هوا پر گرد و سرد بیند پادشاه بیگانه در آن موضع در آید و رنج رساند. - محمد بن سیرین. توضیح بیشتر ...
گویش مازندرانی
هوا در گویش مازندرانی
- باد و غرور، خودپسندی، هوا
فرهنگ فارسی هوشیار
هوا در فرهنگ فارسی هوشیار
- (اسم) هواگازی است بی رنگ و بی بو که مخلوطی است از اکسیژن و ازت و مقدار کمی عناصر گازی شکل دیگر که اطراف کره زمن را احاطه کرده است. ترکیب هوا رابطورکلی باتوجه بمقدار درصد عناصرآن میتوانیم بشرح زیر نشان دهیم: ازت 78، اکسیژن 21، هیدرژن 0001، گازکربینک 0003 (سه ده هزارم)، آرگون 009 ( 9 هزارم)، نئون 00001 (یک صدهزارم)، هلیوم 000005 ( 5 میلیونیم)، کریپتون 000001 (یک میلیونیم)، گزنون 00000009 (نه صد میلیونیم) علاوه بر عناصر فوق مقداری هم بخارآب و گازآمونیامک درترکیب هواموجوداست. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی
هوا در فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
هوا در فارسی به آلمانی
- Auslüften, Luft (f), Luft [noun], Lüften, Wetter (n), Wetter, Witterung (f), Vorabend (m). توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید