معنی هنرور

هنرور
معادل ابجد

هنرور در معادل ابجد

هنرور
  • 461
حل جدول

هنرور در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

هنرور در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • هنرپرداز، هنرمند، هنرورز،

    (متضاد) بی‌هنر
لغت نامه دهخدا

هنرور در لغت نامه دهخدا

  • هنرور. [هَُ ن َرْ وَ] (ص مرکب) (از: هنر + ور، پساوند اتصاف و دارندگی) دارای هنر. هنرمند. باهنر:
    غماز را به حضرت سلطان که راه داد
    هم صحبت تو همچو تو باید هنروری.
    سعدی.
    هنرور چنین زندگانی کند
    جفا بیند و مهربانی کند.
    سعدی.
    هنرور که بختش نباشد بکام
    به جایی رود کش ندانند نام.
    سعدی.
    رجوع به هنروری شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

هنرور در فرهنگ عمید

  • باهنر، هنرمند، دارای هنر،
فارسی به انگلیسی

هنرور در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

هنرور در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

هنرور در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (صفت) کسی که دارای هنری است هنرمند: هنرور چو بختش نباشد بکام بجایی رود کش ندانند نام. (گلستان). توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی

هنرور در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید