معنی هنر

هنر
معادل ابجد

هنر در معادل ابجد

هنر
  • 255
حل جدول

هنر در حل جدول

  • نزد ایرانیان است و بس
  • نزد ایرانیان است و بس، برتر از گوهر، پیشه و صنعت، از رشته های دانشگاهی. توضیح بیشتر ...
مترادف و متضاد زبان فارسی

هنر در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

هنر در فرهنگ معین

  • فضل، کار برجسته و نمایان، زیرکی، پیشه و صنعت، تقوی، پرهیزگاری، هر یک از هنرهای زیبا. [خوانش: (هُ نَ) [په. ] (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

هنر در لغت نامه دهخدا

  • هنر. [هَُ ن َ] (اِ) علم و معرفت و دانش و فضل و فضیلت و کمال. (از ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف). کیاست. فراست. زیرکی. (یادداشت مؤلف). این کلمه در واقع به معنی آن درجه از کمال آدمی است که هشیاری و فراست و فضل و دانش را دربردارد و نمود آن صاحب هنر را برتر از دیگران مینماید:
    نکوهش رسیدی به هر آهویی
    ستایش بد از هر هنر هر سویی.
    بوشکور.
    فزون بایدم نیز از ایشان هنر
    جهانجوی باید سر تاجور.
    فردوسی.
    پس آنگاه سام از پی پور خویش
    هنرهای شاهان بیاورد پیش. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

هنر در فرهنگ عمید

  • فعالیتی که به منظور خلق آثار مبتنی بر برداشت‌های شخصی و عدم دریافت سود مادی صورت می‌گیرد،
    اثری که به‌وسیلۀ این فعالیت به‌وجود می‌آید،
    کار نمایان و برجسته،
    [قدیمی] پیشه، صنعت، فن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

هنر در فارسی به انگلیسی

  • Attainment, Forte, Knack, Skill, Trick
فارسی به ترکی

هنر در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

هنر در فارسی به عربی

  • انجاز، حرفه، حیله، فن، لغز، اِحْتِرافٌ
فرهنگ فارسی هوشیار

هنر در فرهنگ فارسی هوشیار

  • علم و معرفت ودانش و فضل، فضیلت، کمال، کیاست، فراست، زیرکی
فارسی به ایتالیایی

هنر در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

هنر در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید