معنی همگرایی
حل جدول
تقارن
مترادف و متضاد زبان فارسی
تقارب، همسویی،
(متضاد) ناهمگرایی
فارسی به انگلیسی
Convergence
فرهنگ فارسی هوشیار
نقارب، (اسم) تمرکز وتجمع شعاع های نورانی موادی پس از بر خورد بر یک عدسی محدب در یک نقطه. چون عدسیهای محدب این خاصیت را دارند که اشعه موازی را (مانند اشعه خورشید) در یک نقطه جمع و متمرکز میسازند از اینجهت بعدسیهای همگرا نیز موسومند بطور کلی هر عدسی محدب که دارای فاصله کانونی کمتری باشد قدرت همگرائیش بیشتر است یعنی انوار موازی را بهتر و بیشتر و نزدیکتر بخود در یک نقطه متمرکز میسازد بااین ترتیب میتوانیم بگوئیم که قدرت همگرائی یک عدسی برابر با عکس فاصله کانونی آن است. واحد همگرائی که در تداول بنام قدرت عدسی خوانده میشود موسوم به دیو پتری است و دیو پتری همگرائی یک عدسی است که فاصله کانونی آن یک متر باشد.
انگلیسی به فارسی
همگرایی کراندار، همگرایی محدود
disc of convergence
قرص همگرایی، گرده ی همگرایی
disk of convergence
گرده ی همگرایی، قرص همگرایی
convergence of a series
همگرایی سری، همگرایی سری ها
convergence in law
همگرایی در قانون، همگرایی قانونی
همگرایی در قانون (= همگرایی در توزیع)
convergence in distribution
همگرایی در توزیع، همگرایی در پخش
unconditional convergence
همگرایی غیر شرطی، همگرایی نا مشروظ
quadratic convergence
همگرایی مرتبه ی دوم، همگرایی مرتبه ی دو همگرایی، درجه ی دو
uniform convergence of a series
همگرایی یکنواخت سری، همگرایی یکنواخت یک سری
almost certainly convergence
همگرایی تقریبا حتمی، همگرایی با احتمال یک
interval of convergence
بازه همگرایی، فاصله ی تقارب، فاصله ی همگرایی
معادل ابجد
286