معنی همزاد

همزاد
معادل ابجد

همزاد در معادل ابجد

همزاد
  • 57
حل جدول

همزاد در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

همزاد در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • تواء‌مان، هم‌سال، هم‌سن
فرهنگ معین

همزاد در فرهنگ معین

  • هم سن و سال، به باور عوام موجودی که هم زمان با به دنیا آمدن شخص، در میان اجنه به دنیا می آید. [خوانش: (~. ) (ص. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

همزاد در لغت نامه دهخدا

  • همزاد. [هََ] (ص مرکب) هم سن. همسال. (برهان):
    که پیوند شاه است و همزاد اوی
    سواری است جنگاور و نامجوی.
    فردوسی.
    سه پیر بودند ندیمان وی و همزاد او. (تاریخ بیهقی).
    مرا رامین نه خویش است و نه پیوند
    نه هم گوهر نه همزاد و نه فرزند.
    فخرالدین اسعد.
    همزادبود آزر نمرودش
    استاد بود یوسف نجارش.
    خاقانی.
    پس آنگه کردشان در پهلوی باد
    که احسنت ای جهان پهلو دو همزاد.
    نظامی.
    به حکم آنکه گلگون سبک خیز
    بدو بخشم ز همزادان شبدیز. توضیح بیشتر ...
  • همزاد. [هََ] (ص مرکب) رفیقی که در زاد و راحله شریک باشد. (از برهان). گمان نمیرود که جزء دوم این ترکیب، زاد (واژه ٔ عربی به معنی توشه) باشد و مؤلف برهان با معنی دوم همزاد چنین تعبیری برای لفظ «زاد» کرده است. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

همزاد در فرهنگ عمید

  • [عامیانه] موجودی نامرئی مانند جن که همراه با کسی در هنگام تولد زاده می‌شود،
    هم‌سن، همسال،
    (زیست‌شناسی، پزشکی) دو بچه که در یک آن متولد شده باشند،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

همزاد در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

همزاد در فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

همزاد در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید