معنی هراسان
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(~.) (ص فا.) ترسان، ترسیده.
فرهنگ عمید
ترسان،
(قید) بیمناک، در حال ترسوبیم،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیمناک، ترسان، ترسنده، دستپاچه، سراسیمه، متوحش، مرعوب، مشوش، وحشتزده، هایل، هراسناک
فارسی به انگلیسی
Afraid, Fearful
فارسی به عربی
خائف
فرهنگ فارسی هوشیار
نگران، ترسان
فارسی به آلمانی
Aengstlich
معادل ابجد
317