معنی هدا

لغت نامه دهخدا

هدا

هدا. [هََ] (اِخ) جایی است از نواحی طائف. (معجم البلدان). رجوع به طائف شود.

هدا. [هََ] (ع مص) هداء. هدء. رجوع به هداء [هََ دَ ءْ] شود.

حل جدول

هدا

راستى و درستى

نام های ایرانی

هدا

دخترانه، هدی، هدایت کردن، هدایت، راهنمایی، راه درست و مسیر درست

فرهنگ معین

هدا

(هُ) [ع. هدی] (اِ.) رستگاری، راهنمایی.

فرهنگ عمید

هدا

راهنمایی،
رستگاری،
راستی،
(اسم) راه راست،

گویش مازندرانی

هدا

داده، داد


ابراشت هدا

چیزی را تکیه گاه چیز دیگر قرار دادن تکیه دادن ابزار به دیوار...


هیتک هدا

سست – لق

سست – بدون اتکا


پسر هدا

آن که پسرش مرده باشد – پسر باخته – فرزند مرده


پمبس هدا

لبریز شده، متراکم شده ی چیزی


هدا مال

مال بخشیده شده


هدا هاییت

داد و ستد، بده بستان، کسی که خواهرش را به همسری دهد و خواهر...

آیه های قرآن

تکاد السماوات یتفطرن منه و تنشق الارض و تخر الجبال هدا

نزدیک است به خاطر این سخن آسمانها از هم متلاشى گردد، و زمین شکافته شود، و کوه‏ها بشدّت فرو ریزد...

معادل ابجد

هدا

10

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری