معنی هاون

هاون
معادل ابجد

هاون در معادل ابجد

هاون
  • 62
حل جدول

هاون در حل جدول

فرهنگ معین

هاون در فرهنگ معین

  • (وَ) [په. ] (اِ. ) ظرفی آهنی یا سنگی که در آن چیزی را می کوبند یا می سایند. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

هاون در لغت نامه دهخدا

  • هاون. [وَ] (اِ) جوغن. جواز. چپسین. مهراس. کماره. ابزاری که در آن چیزی را می کوبند و نرم می کنند. (ناظم الاطباء). ظرفی فلزی (غالباً مسی) یا سنگی که در آن ادویه و تخمهای گیاهان و غیره را با دسته ای کوبند. (حاشیه ٔ برهان). جوازمانندی است که در آن چیزی کوبند. (منتهی الارب):
    چند استخوان که هاون دوران روزگار
    خردش چنان بکوفت که خاکش غبار کرد.
    سعدی.
    هاون یکی از آلات و ابزار مقدس پرستشگاه مزدیسنان بوده و گیاه هوم در آن کوبیده و فشرده میشده و شربت مقدس هوم ساخته میشده است. توضیح بیشتر ...
  • هاون. [وُ] (معرب، اِ) هاون. رجوع به هاوون شود.

فرهنگ عمید

هاون در فرهنگ عمید

  • ظرف فلزی استوانه‌ای از جنس چوب، سنگ که در آن چیزی می‌کوبند یا می‌سایند، کابیله،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

هاون در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

هاون در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

هاون در فارسی به عربی

تعبیر خواب

هاون در تعبیر خواب

  • امروز هاون مرسوم و متداول نیست، فقط در برخی لابراتورهای شیمیایی نوعی هاون چینی یافت می‌شود که در آن داروهای بسیار قلیل و حساس را می‌کوبند ولی در گذشته، هاون چنان لازمه زندگی بود که حتی هاون‌های سنگی را روی خانه خرید و فروش می‌کردند و کسی که خانه را می‌فروخت، هاون سنگی آن را نمی‌برد و برای صاحب بعدی باقی می‌گذاشت. معبران، هاون و دسته آن را دو چیز لازم و ملزم تشخیص داده اند. مثل دو دست که با هم کار می‌کنند. توضیح بیشتر ...
عربی به فارسی

هاون در عربی به فارسی

  • خمپاره انداز , توپ کوتاه لوله , هاون , هاون داروسازی , خمپاره , شفته , ساروج کردن , باخمپاره زدن. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

هاون در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ظرفی فلزی یا سنگی که در آن ادویه و تخمهای گیاهان و غیره را با دسته ای کوبند. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید