معنی نگریستن

نگریستن
معادل ابجد

نگریستن در معادل ابجد

نگریستن
  • 790
حل جدول

نگریستن در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

نگریستن در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • تماشا کردن، دیدن، مشاهده کردن، نظاره کردن، نظر کردن، نظر کردن، نگاه کردن. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

نگریستن در فرهنگ معین

  • (نِ گَ تَ) (مص م.) دیدن، نگاه کردن.
لغت نامه دهخدا

نگریستن در لغت نامه دهخدا

  • نگریستن. [ن ِگ َ ت َ] (مص) نگرستن. نگریدن. نظر افکندن. نگاه کردن: خواجه به خشم در بوسهل نگریست. (تاریخ بیهقی ص 181). فور را دل مشغول شد و از آن جانب نگریست. (تاریخ بیهقی ص 90). || اعتنا کردن: هر روز بونصر به خدمت می رفت و سوی دیوان رسالت نمی نگریست. (تاریخ بیهقی). بدین هدیه که فرستاده نباید نگریست که از ده درم گرفته دو یا سه فرستاده است. (تاریخ بیهقی ص 427). || تأمل کردن. فکر کردن. اندیشیدن: وی سنگی پنج شش منی را راست کرد و زمانی نگریست واندیشه کرد، پس عراده بکشیدند و سنگ روان شد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

نگریستن در فرهنگ عمید

  • نگاه کردن، دیدن، نگریدن،
فارسی به انگلیسی

نگریستن در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

نگریستن در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

نگریستن در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به آلمانی

نگریستن در فارسی به آلمانی

  • Aussehen, Blick (m), Blicken, Gucken, Schauen, Sehen
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید