معنی نویسنده کتاب تاریخ اسلام
حل جدول
ذهبی
نویسنده کتاب بامداد اسلام
زرینکوب
نویسنده کتاب ازدواج در اسلام
علی مشکینی
نویسنده کتاب
مصنف
واژه پیشنهادی
ملا محمد ربیعی
نویسنده کتاب تاریخ الاسلام
ذهبی
نویسنده کتاب تاریخ اردلان
ماه شرف خانم مستوره اردلان
مبنای تاریخ اسلام
هجرت
نویسنده کتاب تاریخ مشروطه ایران
احمد کسروی
لغت نامه دهخدا
اسلام. [اَ] (ع اِ) ج ِ سِلْم و سَلَم.
اسلام. [اِ] (اِخ) ابن زرعه. وی در سال 56 هَ. ق. بنیابت حکومت خراسان منصوب و دو سال در خراسان بود. (احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 217). و رجوع بهمین کتاب ص 14 شود.
اسلام. [] (اِخ) پیرعلی بادک. از امرای بزرگ اطراف همدان بود. بگریخت و بشیراز آمد، شاه شجاع او را تربیت کرد و طبل و علم و لشکر و اسباب داد و بشوشتر فرستادو فتح کرد و نوکری اسلام نام را آنجا بنشاند و خود ببغداد رفت. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 721). و رجوع بتاریخ عصر حافظ تألیف غنی ج 1 ص 305، 308 و 449 شود.
اسلام. [اَ] (اِخ) نام وادیی است در علات از زمین یمامه. (معجم البلدان).
فرهنگ عمید
از ادیان سامی که در حدود سال ۶۱۱ میلادی بهوسیلۀ محمدبن عبداللّه، پیامبر این دین، رواج پیدا کرد و کتاب آسمانی آن قرآن است،
(اسم مصدر) داخل شدن در صلح و آشتی،
(اسم مصدر) داخل شدن در دین اسلام، مسلمان شدن،
(اسم مصدر) [قدیمی] تسلیم شدن، منقاد شدن، گردن نهادن،
فرهنگ فارسی آزاد
اِسْلام، تسلیم شدن، مطیع گشتن، متدین بدیانت اسلام گردیدن، نام دیانت محمدی،
معادل ابجد
1951