معنی نوعی داروی قطره چشم

حل جدول

نوعی داروی قطره چشم

بریمونیدین


نوعی داروی اعتیادآور

اکسی کدون


قطره

چکه، جرعه

چکه

واژه پیشنهادی

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ فارسی هوشیار

قطره قطره

‎ چکه چکه، مقدار بسیار کم: قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.

فرهنگ عمید

قطره

یک چکه، چک، چکه،
یک دانه باران،
(پزشکی) نوعی داروی مایع که به مقدار یک چکه در چشم یا گوش ریخته می‌شود،
* قطره‌قطره: چکه‌چکه: قطره‌قطره جمع گردد وانگهی دریا شود،

فارسی به عربی

قطره

قدح، قطره


قطره (چسبناک)

قطره

فرهنگ معین

قطره

(قَ رِ) [ع. قطره] (اِ.) چکه، مقدار کمی آب. ج. قطرات.

لغت نامه دهخدا

قطره

قطره. [ق َ رَ / رِ] (از ع، اِ) یکی قطر. (منتهی الارب). واحده القطر، ای النقطه. (اقرب الموارد). پاره ٔ آب که از جائی چکد، و گره از تشبیهات آن است. (آنندراج):
هر نفسی بر دل آن پاکزاد
چون گره قطره نبودش گشاد.
طاهر وحید (از آنندراج).

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

قطره

چکه

نام های ایرانی

قطره

دخترانه، مقدار کمی از مایع که از جایی بچکد، چکه

مترادف و متضاد زبان فارسی

قطره

جرعه، چکه

معادل ابجد

نوعی داروی قطره چشم

1014

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری