معنی نوعی انگور بی دانه
حل جدول
واژه پیشنهادی
صاحبی
نوعی انگور
کندری، شاهرودی (قرمز یا زمستانی)، یاقوتی قرمز، یاقوتی سفید، فخری، عسگری، مهدی خانی، بی دانه، بی دانه قرمز، مهره، شانی، کشمشی یا سلطانی، روچه قرمز، روچه سفید، سنگک، امیری، لعل، حاجی عباسی، چشم گاوی، قندهاری، مایه میش، غلامی، شست عروس چیرکینک بستک، صاحبی، نباتی، شاهانی، یزدانی، مراغهای، خلیلی، گوهر، لعل حسینی، دم خروسی، رازقی شیرازی، الوان، شصت عروسان، نارا، مادر و بچه، مسکه، گزنهای، ملائی، مثقالی، ورچهای، ابی، الفی سیاه، لوغن، شاماما، خیراندیش، سنگونک، علنی، رویال سبز، والنسیا، دیشویی، سرخ خلیلی شاهانی، عسکری، انگور کشمش، فخری، انگور شصت عروسان سیاه، الغی سیاه، مثقالی، شیرازی، مادربچه
زرجامی
زرجامی
جکاک
انگور بی دانه
عسگری
فرهنگ عمید
میوۀ خوشهای با دانههای آبدار و شیرین به رنگها و انواع گوناگون،
درخت این میوه، تاک، مو، رَز،
* انگور عسکری: (زیستشناسی) نوعی انگور که دانههای ریز و پوست نازکِ سبز دارد،
* انگور صاحبی: (زیستشناسی) نوعی انگور که دانههایش درشت و سرخرنگ است،
* انگور خلیلی: (زیستشناسی) نوعی انگور که دانههای آن درشتتر از انگور عسکری است،
* انگور یاقوتی: (زیستشناسی) نوعی انگور که دانههایش ریز، گرد، سرخرنگ، و بههمچسبیده است،
گویش مازندرانی
انگور
لغت نامه دهخدا
دانه دانه. [ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ] (ق مرکب) قید تکرار:
اندک اندک بهم شود بسیار
دانه دانه است غله در انبار.
سعدی.
|| یک یک. یکی یکی. مجزی به افراد جدا از یکدیگر: محبب، حبه حبه:
در پله ٔ ترازوی اعمال عمرما
طاعات دانه دانه و عصیان تنگ تنگ.
سوزنی.
تیغ حصرم رنگ و بر وی دانه دانه چون عنب
پخت گردون زان عنب نقل و ز حصرم توتیا.
خاقانی.
معادل ابجد
485