معنی نوذر

لغت نامه دهخدا

نوذر

نوذر. [ن َ ذَ] (اِخ) نام پسر منوچهر. (جهانگیری) (غیاث اللغات). پسر منوچهر که به دست افراسیاب گرفتار و کشته شد. (از رشیدی). نوذر آزاده، لقب پور منوچهر، هشتمین ملک پیشدادیان از ملوک عجم. (حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 66). و نیز رجوع به تاریخ گزیده ص 90 و تاریخ سیستان ص 20 و 34 و مجمل التواریخ و یشت ها و فرهنگ ایران باستان و نزهه القلوب ص 150 شود.


طوس نوذر

طوس نوذر. [س ِن َ ذَ] (اِخ) رجوع به طوس (پسر نوذر) و توس شود.


پور نوذر

پور نوذر. [رِ ن ُ ذَ] (اِخ) طوس:
منم پور نوذر جهان شهریار
ز تخم فریدون منم یادگار.
فردوسی.
رجوع به طوس شود.


نوذری

نوذری. [ن َ / نُو ذَ] (ص نسبی) منسوب به نوذر. از نسل نوذر. رجوع به نوذر شود.

نام های ایرانی

نوذر

پسرانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند منوچهر پادشاه پیشدادی و جانشین او


طوس

پسرانه، فرزند نوذر پهلوان ایرانی شاهنامه، از شخصیتهای شاهنامه، نام شاهزاده و پهلوان ایرانی ملقب به زرینه کفش، فرزند نوذر پادشاه پیشدادی

حل جدول

نوذر

پسر منوچهر از پادشاهان پیشدادی


پسر منوچهر از پادشاهان پیشدادی

نوذر

فرهنگ فارسی هوشیار

احمد آباد

نوذر نام جایی است

معادل ابجد

نوذر

956

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری