معنی نوان

نوان
معادل ابجد

نوان در معادل ابجد

نوان
  • 107
حل جدول

نوان در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

نوان در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • ضعیف، لاغر، ناتوان، نحیف، خمیده، گوژ، نالان، لرزان
فرهنگ معین

نوان در فرهنگ معین

  • لرزان، جنبان، نالان، سست، ناتوان. [خوانش: (نَ) (ص فا.)]
  • (نَ) (ص فا.) خرامان.
لغت نامه دهخدا

نوان در لغت نامه دهخدا

  • نوان. [ن َ] (نف، ق) جنبان. (جهانگیری) (رشیدی) (غیاث اللغات) (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). لرزان. (غیاث اللغات) (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). متحرک و جنبان مطلقاً. (فرهنگ خطی). حرکت کنان. (ناظم الاطباء). جنبنده. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). جنبان از روی حال و وجد. (انجمن آرا) (آنندراج). جنبان باشد یعنی حرکت کنان، و بعضی از این حرکت حرکتی را گفته اند که طفلان در وقت چیزی خواندن کنند و مردم را به هنگام ادعیه خواندن یا در محل فکر و خیال و اندوه و غم و الم صادر شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

نوان در فرهنگ عمید

  • نالان: همه پیش نوشین‌روان آمدند / ز کار گذشته نوان آمدند (فردوسی: ۷/۱۱۵)،
    در حال حرکت،
    خرامان،
    (صفت) خمیده،
    (صفت) ضعیف،
    فریادزنان،
    (قید) تعظیم‌کنان، کرنش‌کنان،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

نوان در فارسی به انگلیسی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید