معنی نهامی

لغت نامه دهخدا

نهامی

نهامی. [ن ِ می ی / ن ُ می ی] (ع اِ) صاحب دیر و کلیسا. (منتهی الارب). راهب. صاحب دیر. (متن اللغه) (اقرب الموارد). || راه آسان. (منتهی الارب). طریق سهل. (متن اللغه) (اقرب الموارد).

نهامی. [ن َ می ی / ن ُ می ی / ن ِ می ی] (ع ص، اِ) حداد. (متن اللغه) (اقرب الموارد).آهنگر. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). نهام. رجوع به نهام شود. || نجار. (اقرب الموارد) (متن اللغه). درودگر. (منتهی الارب). نهام. رجوع به نهام شود.

حل جدول

نهامی

حداد


نهامی ، نهامین

آهنگر


آهنگر، نهامی

حداد


آهنگر ، نهامی

حداد


نهامی، نهامین

آهنگر


آهنگر

نهامی

نهامی، نهامین

حداد، نهامی، سندان، چلنگر، نهامین


حداد

نهامی

آهنگر، نهامی

فرهنگ فارسی هوشیار

نهامی

نهامین در فارسی آهنگر، درود گر، دستورز (صفت) آهنگر حداد، نجار دورد گر.

فرهنگ فارسی آزاد

نهامی

نُهامِیّ، نِهامِیّ، راهِبِ دیر، نجّار، آهنگر، راه سهل و واضح،

مترادف و متضاد زبان فارسی

نهامی

آهنگر، حداد، نهامین، درودگر، نجار

معادل ابجد

نهامی

106

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری