معنی ننو
لغت نامه دهخدا
ننو. [ن َ] (اِخ) نام زنی دلاله و مشهور به طهران. وی اول کسی است که در تهران در سلطنت محمدشاه و ناصرالدین شاه قاجار خانه ٔ عمومی کرد. (یادداشت مؤلف).
ننو. [ن َ / ن َن ْ ن ُ] (اِ) ننی.بانوج. دوداه. (یادداشت مؤلف). قسمی گهواره که از پارچه یا چرم دوزند و از دو طرف آن را با طناب به دودرخت یا دو دیوار متصل کنند. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
(نَ) (اِ.) (عا.) نوعی گهواره ساخته شده از پارچه یا چرم که دو طرف آن را با طناب به دو درخت یا دیوار متصل کنند.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) قسمی گهواره که از پارچه یا چرم دوزند و از دو طرف آنرا با طناب بدو درخت یادو دیوار متصل کنند.
فرهنگ عمید
نوعی گهواره که از چرم یا پارچۀ ضخیم میدوزند و دو سر ریسمان آن را به دو درخت یا دو دیوار مقابل، بههم میبندند، بانوج، بانوچ،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
گهواره، مهاد، مهد
فارسی به انگلیسی
Hammock
گویش مازندرانی
فارسی به عربی
فارسی به آلمانی
Hängematte (f)
معادل ابجد
106