معادل ابجد
نقره در معادل ابجد
نقره
- 355
حل جدول
نقره در حل جدول
- سیم، روب
- روب
- مدال دومی
- فضه
- سیم
مترادف و متضاد زبان فارسی
نقره در مترادف و متضاد زبان فارسی
- سیم، فضه، لجین، خالص، ناب، ناسره
فرهنگ معین
نقره در فرهنگ معین
- (نُ رِ) (اِ. ) فلزی است سفید رنگ و چکش خور که از معدن به دست می آید. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
نقره در لغت نامه دهخدا
- نقره. [ن ُ رَ / رِ] (ع اِ) چاهک، خصوصاً چاهک پس گردن انسان در منتهای سر. (غیاث اللغات). نقره. مغاک. (یادداشت مؤلف). نقره ٔ قفا؛ مغاک پس گردن را گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). رجوع به نُقرَه شود: عصابه ٔ یمان برسرآرند و به چپ وراست فرودآرند تا به نقره ٔ قفا. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). و باز به چپ و راست بگردانند و فرودآرند تا به نقره ٔ قفا. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). || سیم گداخته. (غیاث اللغات). رجوع به نُقرَه و نُقرِه شود. توضیح بیشتر ...
- نقره. [ن ِ رَ] (ع اِمص) نقره. مخاصمت در کلام. (یادداشت مؤلف). رجوع به نِقرَه شود: چون خواجه عماد [را] همه وقت نقره ای با شیخ بود. (مزارات کرمان ص 22). توضیح بیشتر ...
-
نقره. [ن ُ رَ / رِ] (اِ) فلزی قیمتی سپیدرنگ که از جهت ارزش پس از زر قرار دارد. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). سیم خالص گداخته که انفغده نیز گویند. (ناظم الاطباء). سیم. لجین. ورق. غرب. سیم گداخته. (یادداشت مؤلف):
نرگس تازه چو چاه ذقنی شد به مثل
گر بود چاه ز دینار و زنقره ذقنا.
منوچهری.
بسیار هدیه از زر و نقره و سلاح بدادند. (تاریخ بیهقی ص 111). عیارش ده درم نقره نه و نیم آمدی. (تاریخ بیهقی).
سیم و سیماب به دیدار تو از دور یکیست
به عمل گشت جدا نقره ٔ سیم از سیماب. توضیح بیشتر ...
- نقره. [ن ِ رَ / رِ] (اِ) زیره ٔ رومی. کرایا. کراویه. نانخواه. (برهان قاطع) (آنندراج). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
نقره در فرهنگ عمید
-
فلزی سفیدرنگ، براق، چکشخور، و رسانای قوی حرارت و الکتریسیته که در حرارت ۹۲۴ درجۀ سانتیگراد ذوب میشود که میتوان از آن ورقههای نازک یا مفتولهای باریک درست کرد و برای ساختن مسکوکات، ظرفهای گرانبها، و آبنقره دادن به فلزات به کار میرود و برای محکمتر شدن آن را با مس ترکیب میکنند و بهصورت آلیاژ به کار میبرند، سیم،
* نقرۀ شاخدار: سیم شاخدار، نقرۀ پاکیزه و بیغش، نقرۀ خالص،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژههای فارسی سره
نقره در فرهنگ واژههای فارسی سره
فارسی به انگلیسی
نقره در فارسی به انگلیسی
- Argent, Silver
فارسی به عربی
نقره در فارسی به عربی
- ارجنتینی، فضه
نام های ایرانی
نقره در نام های ایرانی
- دخترانه، فلزی گرانبها، نرم و سفید که در ساختن زیورآلات، آینه، و. به کار می رود. توضیح بیشتر ...
تعبیر خواب
نقره در تعبیر خواب
-
اگر یک درم نقره داشت، دلیل که فرزندی آید صاحب جمال.
- جابر مغربی. توضیح بیشتر ...
-
دیدن نقره در خواب چهار وجه است.
اول: زن. دوم: فرزند. سوم: مال. چهارم: معیشت. - امام جعفر صادق علیه السلام. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار
نقره در فرهنگ فارسی هوشیار
- پاره از سیم گداخته، و آن فلزی است سفید رنگ و چکش خور که از معدن بدست میاید. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی
نقره در فارسی به ایتالیایی
- argento
فارسی به آلمانی
نقره در فارسی به آلمانی
- Silber (n), Silbern, Versilbern
واژه پیشنهادی
نقره در واژه پیشنهادی
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید