معنی نقاهت

نقاهت
معادل ابجد

نقاهت در معادل ابجد

نقاهت
  • 556
حل جدول

نقاهت در حل جدول

  • دوران پس از بیماری
مترادف و متضاد زبان فارسی

نقاهت در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بیمارخیزی، کسالت، ناخوشی، نقهی
فرهنگ معین

نقاهت در فرهنگ معین

  • (نَ هَ) [ع. نقاهه] (مص ل.) دوره ضعف بعد از بیماری.
لغت نامه دهخدا

نقاهت در لغت نامه دهخدا

  • نقاهت. [ن َ هََ] (از ع اِمص) برخاستن از بیماری. نقه. نقوه. (یادداشت مؤلف). نقاهت که معمولاً به معنی بیماری استعمال می شود در لغت به معنی فهمیدن است و مصدر فعل نقه به معنی بهبود توأم با ضعف «نقاهت » نیست بلکه «نقه » بر وزن «فرح » و «نقوه » بر وزن «سرور» است. (از نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز). رجوع به نقه شود. || (اِمص) به شدگی از بیماری و ضعف و سستی و کسالت پس از برخاستن ازبیماری. (ناظم الاطباء). از بیماری برخاستگی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

نقاهت در فرهنگ عمید

  • حالت ضعف و ناتوانی پس از برخاستن از بیماری،
فارسی به انگلیسی

نقاهت در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

نقاهت در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به ایتالیایی

نقاهت در فارسی به ایتالیایی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید