معنی نفرین

نفرین
معادل ابجد

نفرین در معادل ابجد

نفرین
  • 390
حل جدول

نفرین در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

نفرین در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • فریه، لعن، لعنت،

    (متضاد) آفرین
فرهنگ معین

نفرین در فرهنگ معین

  • (نِ) (اِ.) دعای بد، لعنت.
لغت نامه دهخدا

نفرین در لغت نامه دهخدا

  • نفرین. [ن َ / ن ِ] (اِ) دعای بد. (لغت فرس اسدی) (غیاث اللغات) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). لعنت. بسور. پسور. سنه. غورا. یارند. پشول. پشور. دشنام. (از ناظم الاطباء). از: نَ (نفی، سلب) + فرین (آفرین)، ضد آفرین. مقابل آفرین درتمام معانی. لعن. لعنت. بوه. مرغوا. فریه. ذم. تقبیح. نکوهش. لعان. نفری. (یادداشت مؤلف):
    اکنون که ترا تکلفی گویم
    پیداست بر آفرینم ار نفرین.
    دقیقی.
    فریدون شد و زو ره دین بماند
    به ضحاک بدبخت نفرین بماند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

نفرین در فرهنگ عمید

  • دشنام، لعنت، دعای بد،
فارسی به انگلیسی

نفرین در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

نفرین در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

نفرین در فرهنگ فارسی هوشیار

  • دعای بد، لعنت، لعن، نکوهش
فارسی به ایتالیایی

نفرین در فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

نفرین در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید