معنی نظرها

حل جدول

نظرها

ایده ها

فارسی به عربی

اتفاق نظرها

اِتِّحادُ وُِجهاتِ النَّظَرِ

عربی به فارسی

اِتِّحادُ وُِجهاتِ النَّظَرِ

هماهنگی دیدگاهها , یکسانی نقطه نظرات , اتفاق نظرها

فرهنگ فارسی آزاد

لحظات

لَحظَات، نگاه ها، نظرها، لحظه ها، عنایات، توجهات (مفرد: لَحظَه)،


مخدرة

مُخَدَّرَه، در پرده و پوشیده، زنی که در حجاب و پنهان از نظرها باشد، شاهد پرده نشین، به کنایه زنِ با عفّت و با تقوی را گویند (جمع: مُخَدُّرات)،

فرهنگ فارسی هوشیار

انظار

جمع نظر، نگاهها، نظرها، دیده ها، بینشها، افکار مهلت دادن مهلت دادن

فرهنگ معین

بلاگ

(بِ) [انگ.] (اِ.) مخفف وب لاگ، نوعی سایت اینترنتی شخصی که در آن آثار، نقطه نظرها، تصاویر شخصی یا عمومی صاحب سایت درج شده است.

لغت نامه دهخدا

انظار

انظار. [اَ] (ع اِ) ج ِ نظر. (فرهنگ فارسی معین). نظرها. دیدها. (آنندراج). نگاهها.نظرها. نگریستنها. || دیده ها. (ناظم الاطباء). دیده ها. دیدگان. چشمان: از انظار مردم مخفی شد. (فرهنگ فارسی معین). || بینشها. افکار.


سپهربند

سپهربند. [س ِ پ ِ ب َ] (اِ مرکب) طلسم و جادو و اعمالی که در نظرها غریب و عجیب نماید. (انجمن آرا) (آنندراج). از لغات دساتیری است. رجوع به فرهنگ دساتیر و رجوع به سپهره بند شود.


شب مانده

شب مانده. [ش َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) شبینه و بیات و هر طعام و شرابی که بر آن شب گذشته باشد و از روز و یا شب پیش مانده باشد. (از ناظم الاطباء). بازمانده از شب. باقی از شب. که از شب هنگام بجای ماند. که شب بر او بگذرد، و بدین سبب کهنه شود یا تباه شدن آغازد:
میشود بدنام عالم هر که میماند به هند
نیست قدری در نظرها نعمت شب مانده را.
محمدسعید اشرف.


خارجة

خارجه. [رِ ج َ] (اِخ) ابن جُمَیر الاشجعی. در اسم وی نظرها مختلف است بعضی او را حارثه و بعضی دیگر جاریه آورده اند و همچنین در اسم پدر او نیز اختلاف است بعضی ها حِمیَر و بعضی دیگر حُمَیر و گروهی حُمَیَّر و جمعی خُمَیر دانسته اند او صحابی بدری بوده است و در کتاب الاصابه ذیل کلمه ٔ حارثه ذکر نام او و همچنین نام ضابطین این اسماء آمده است. (الاصابه ج 1 ص 310 و ج 2 ص 84).


صیقلی

صیقلی. [ص َ / ص ِ ق َ] (ص نسبی، اِ) صیقل. جلادهنده. روشن کننده. جَلاّء. موره زن. آینه افروز:
نخست آهنگری با تیغ بنمای
پس آنگه صیقلی را کار فرمای.
نظامی.
آهن ارچه تیره و بی نور بود
صیقلی آن تیرگی او زدود.
مولوی.
گر من سخن درشت نگویم تو نشنوی
بی جهد از آینه نبرد زنگ صیقلی.
سعدی.
عشق در فکر شکست زنگ و ما را زنگ نیست
صیقلی آماده ٔ کار و نشان از رنگ نیست.
ملاطغرا (از آنندراج).
|| سنگ فسان. (غیاث اللغات). || مصقول.جلاداده. جلایافته و زدوده. روشن کرده. پرداخت کرده. مهره زده:
گر بظاهر در نظرها بی هنر باشم چه باک
همچو تیغ صیقلی باشد نهان جوهر مرا.
مرتضی قلی بیک (از آنندراج).

بیوگرافی

مارگارت لاک‌وود

بازیگر (1911 یا 1916 کراچی، هند/ پاکستان 1990) با نام مارگرت دی از والدینی انگلیسی به دنیا آمد. پدرش کارمند راه‌آهن بود و دخترش را برای تحصیل به انگلستان فرستاد. از 12 سالگی روی صحنه می‌رفت و در 18 سالگی نخستین فیلمش را بازی کرد. در سال 1938با فیلم خانم ناپدید می‌شود آلفرد هیچکاک نظرها را جلب کرد. در سال 1976 در نقش سیندرلا ظاهر شد. خاطراتش را در کتابی به نام ستاره خوشبختی نوشته است. از فیلم‌هایش: ولگرد محبوب، مردان دریا، خانمی که دوست شماست، کیست؟ عروسی آرام، من محبوبه تو خواهم بود، تک شاخ سفید، دمپایی و گل رز، جنون قلب، شوالیه مقوایی، تعطیلی بانک، مدرک هیأت منصفه، افتخارات سهل و ساده.

معادل ابجد

نظرها

1156

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری