معنی نستوه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(نَ) (ص.) خستگی ناپذیر. مبارز.
فرهنگ عمید
کسی که از کاروکوشش به ستوه نیاید، خستگیناپذیر،
[قدیمی] مرد جنگی که از جنگ و ستیز عاجز و خسته نشود: ایا خورشید سالاران گیتی / سوار رزم ساز و گرد نستوه (رودکی: ۵۲۹)،
حل جدول
خستگی ناپذیر
مترادف و متضاد زبان فارسی
خستگیناپذیر، ستیهنده، مبارز، مقاوم
فارسی به انگلیسی
Die-Hard, Diehard, Indefatigable, Inexhaustible, Tenacious, Tireless, Uncompromising, Unflagging, Untiring
نام های ایرانی
پسرانه، خستگی ناپذیر، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پسران گودرز پادشاه اشکانی، همچنین نام یکی ازسرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ فارسی هوشیار
خستگی ناپذیر، عاجز نشونده
معادل ابجد
521