معنی نستوه

نستوه
معادل ابجد

نستوه در معادل ابجد

نستوه
  • 521
حل جدول

نستوه در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

نستوه در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • خستگی‌ناپذیر، ستیهنده، مبارز، مقاوم
فرهنگ معین

نستوه در فرهنگ معین

  • (نَ) (ص.) خستگی ناپذیر. مبارز.
لغت نامه دهخدا

نستوه در لغت نامه دهخدا

  • نستوه. [ن َ] (ص) لغهً، خستگی ناپذیر. ناافتاده. ضد ستوه و بستوه. و اسم معنی (حاصل مصدر) آن نستوهی است. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). عاجزنشونده. (فرهنگ نظام). آنکه به ستوه نیاید. که درمانده و عاجز نشود. مقاوم. (یادداشت مؤلف). آنکه در کارها ستوه نگردد یعنی ملول و عاجز نشود:
    که کشت آن سیه پیل نستوه را
    که کند از زمین آهنین کوه را.
    دقیقی.
    || ستیهنده در سخن و کارها. (از فرهنگ اسدی). جنگی. ستیزنده. (جهانگیری) (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). توضیح بیشتر ...
  • نستوه. [ن َ] (اِخ) نام یکی از نجبای ایران در زمان خسروپرویز. (از فرهنگ ولف):
    یکی بنده بد شاه را شادکام
    خردمند و بیدار و نستوه نام.
    فردوسی.
    چو بندوی خراد لشکرفروز
    چو نستوه لشکرکش نیوسوز.
    فردوسی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

نستوه در فرهنگ عمید

  • کسی که از کاروکوشش به ستوه نیاید، خستگی‌ناپذیر،
    [قدیمی] مرد جنگی که از جنگ و ستیز عاجز و خسته نشود: ایا خورشید سالاران گیتی / سوار رزم ساز و گرد نستوه (رودکی: ۵۲۹)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

نستوه در فارسی به انگلیسی

  • Die-Hard, Diehard, Indefatigable, Inexhaustible, Tenacious, Tireless, Uncompromising, Unflagging, Untiring. توضیح بیشتر ...
نام های ایرانی

نستوه در نام های ایرانی

  • پسرانه، خستگی ناپذیر، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پسران گودرز پادشاه اشکانی، همچنین نام یکی ازسرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

نستوه در فرهنگ فارسی هوشیار

  • خستگی ناپذیر، عاجز نشونده
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید