معنی ندیده

ندیده
معادل ابجد

ندیده در معادل ابجد

ندیده
  • 73
حل جدول

ندیده در حل جدول

فرهنگ معین

ندیده در فرهنگ معین

  • (ص مف. ) نادیده، دیده نشده، (اِ. ) (عا. ) نسل پنجم، فرزندِ نبیره،. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

ندیده در لغت نامه دهخدا

  • ندیده. [ن َ دی دَ / دِ] (ن مف مرکب) دیده نشده. رؤیت ناشده. نادیده. پنهان از نظر. نامرئی: خدای ندیده. || (ق مرکب) بی آنکه ببیند. بدون رؤیت.
    - ندیده خریدن، بی مشاهده و معاینه و دیدن خریدن.
    || (ن مف مرکب) ندیدبدید. نودولت. نوکیسه. تازه به دوران رسیده. تازه به عرصه رسیده. که پس از عمری فقر و تنگدستی و محرومیت تازه به نوائی و ناز و نعمتی رسیده است و خود را گم کرده.
    - آب ندیده، آنچه هنوز شسته نشده است. که آب بدان نرسیده است: پارچه ٔ آب ندیده. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

ندیده در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

ندیده در فارسی به ترکی

فرهنگ فارسی هوشیار

ندیده در فرهنگ فارسی هوشیار

  • رویت ناشده، پنهان از نظر، نامرئی
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید