معنی نترس

لغت نامه دهخدا

نترس

نترس. [ن َ ت َ] (نف) که نمی ترسد. گستاخ. دلیر. متهور. جسور. بی پروا.
- سر نترس داشتن، بی باک و بی پروا بودن. در تهور و جسارت افراط کردن. به غایت گستاخ و خیره سر بودن.

فارسی به انگلیسی

نترس‌

Audacious, Bold, Daredevil, Daring, Dauntless, Fearless, Greathearted, Hardy, Intrepid, Plucky, Stout, Stouthearted

فرهنگ عمید

نترس

بی‌ترس، بی‌باک، پردل، دلیر، دلاور،

مترادف و متضاد زبان فارسی

نترس

بی‌باک، بی‌پروا، دلاور، دلیر، شجاع، متهور،
(متضاد) ترسو

گویش مازندرانی

نترس

آدم بی باک – شجاع

نهی ترسیدن، هراس به دل راه مده

واژه پیشنهادی

نترس

بی باک-غیور-شیردل-جسور-قویدل-متهور-

ارسلان-غیرتمند

تهور

حل جدول

نترس

بی باک، دلیر، پردل


نترس و شجاع

بی پروا


نترس و گستاخ

متهور


شیردل و نترس

پردل

فرهنگ فارسی هوشیار

نترس

گستاخ، دلیر، متهور، جسور، بی پروا

فارسی به ایتالیایی

نترس

spericolato

فارسی به آلمانی

نترس

Furchtlos [adjective]

معادل ابجد

نترس

710

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری