معنی نایره
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) آتش: مردم صلاح اندیش که درهرات بودنداطفای نایره فتنه توانستندکرد، شعله آتش: درحال نایره آن غضب فرو نشیند. ، گرمی حرارت. ، کینه دشمنی یاحرف نایره.
فرهنگ معین
آتش برافروخته، فتنه، دشمنی. [خوانش: (یِ رِ) [ع. نائره] (اِ.)]
مترادف و متضاد زبان فارسی
آتش، حرارت، شرار، شرر، شعله، لهیب، دشمنی
حل جدول
آتش ادبی
آتش جنگ
آتش برافروخته
نایره
آتش ادبی
نایره
شعله آتش
نایره
آتش افروخته
نایره
آتش افروخته
نایره
آتش جنگ
نایره
معادل ابجد
266