معنی ناپسری

لغت نامه دهخدا

ناپسری

ناپسری. [پ ِ س َ] (اِ مرکب) پسر زن. پسر شوهر. پُسَندر. ربیب. در کرمان: پیرزاده، در گناباد: پیش زاد، در کرمانشاه: اَن َ زاده گویند.

حل جدول

ناپسری

ربیب

پسراندر

فرهنگ عمید

ناپسری

پسری که از زن یا شوهر دیگر باشد، پسراندر،


پسراندر

ناپسری،
پسر همسر شخص از همسر دیگر،

فارسی به عربی

ناپسری

ابن الزوجه

فرهنگ فارسی هوشیار

ناپسری

(صفت و اسم) پسرزن پسراندر، پسرشوهر پسراندر


پسر اندر

(اسم) پسر زن از شوی دیگر پسر پدر از زن دیگر ناپسری.


پسندر

(اسم) پسر زن از شوی دیگر پسر پدر از زن دیگر ناپسری.

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

son in law

ناپسری


stepson

ناپسری

عربی به فارسی

ابن الزوجة

ناپسری , پسر زن , پسر شوهر , فرزند خوانده

سوئدی به فارسی

styvson

ناپسری، پسر زن، پسر شوهر، فرزند خوانده،

اسپانیایی به فارسی

hijastro

فرزند خوانده، نافرزندی، ناپسری، پسر زن، پسر شوهر، فرزند خوانده.

معادل ابجد

ناپسری

323

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری