معنی ناپایدار
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
بیدوام، زودگذر، ناپایا،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیثبات، تغییرپذیر، فانی، گذرا، متزلزل، متغیر، مذبذب، هرهریمسلک،
(متضاد) پایدار
فارسی به انگلیسی
Ephemeral, Evanescent, Fickle, Fleeting, Impermanent, Mercurial, Perishable, Unstable, Variable, Volatile
فارسی به عربی
متداعی، متغیر
فرهنگ فارسی هوشیار
فانی، گذران، بیدوام، هلاک شونده
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
269