معنی نامبرده شونده

لغت نامه دهخدا

نامبرده

نامبرده. [ب ُ دَ / دِ] (ن مف مرکب) نامدار. (برهان قاطع) (از فرهنگ رشیدی) (از بهار عجم). نام آور. مشهور. (فرهنگ نظام). مشهور. معروف. (از ناظم الاطباء). || اسم مفعول از «نام بردن »، نامبرده در افغانستان به معنی «مذکور» و «گفته شده » استعمال شود. و فرهنگستان هم به همین معنی انتخاب کرده است. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). نام کسی که نام او در صدر مذکور شده باشد. مشارالیه. (از آنندراج) (بهار عجم). کسی یا چیزی که نامش گفته شده. مذکور. مشارالیه. مومی الیه. معزی الیه. معظم له. (از فرهنگ نظام). ذکرشده. بیان شده. از پیش بیان شده. مذکور. (از ناظم الاطباء). سابق الذکر. مزبور. سالف الذکر.


شونده

شونده. [ش َ وَ دَ / دِ] (نف) یعنی هستی یابنده، چه شدن بمعنی بودن است و بود هستی و نابودی نیستی. (از انجمن آرا ذیل شوندان). هستی یابنده. || انجام گردنده. || رونده. مقابل آینده. (فرهنگ فارسی معین).


شونده چولا

شونده چولا. [دِ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش آستارای شهرستان اردبیل و دارای 108 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


انتخاب شونده

انتخاب شونده. [اِ ت ِ ش َ وَ دَ / دِ] (نف مرکب) در اصطلاح سیاسی و حقوقی، کسی که بنمایندگی مجلس شورای ملی و سنا و انجمن شهر و دیگر انجمنها برگزیده می شود.

فرهنگ عمید

نامبرده

آن‌که نام او در جایی یا در نوشته‌ای برده شده،
ذکر‌شده، مذکور،
نامدار،


شونده

انجام‌یابنده،
هستی‌یابنده،
رونده،

مترادف و متضاد زبان فارسی

نامبرده

مذکور، مزبور، یادشده

فرهنگ فارسی هوشیار

نامبرده

نامدار، مشهور، معروف


شونده

(اسم) انجام گردنده، هستی یابنده، رونده مقابل آینده.


وا شونده

(اسم) باز شونده، جدا شونده.

فارسی به عربی

معادل ابجد

نامبرده شونده

667

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری