معنی نامبرده

لغت نامه دهخدا

نامبرده

نامبرده. [ب ُ دَ / دِ] (ن مف مرکب) نامدار. (برهان قاطع) (از فرهنگ رشیدی) (از بهار عجم). نام آور. مشهور. (فرهنگ نظام). مشهور. معروف. (از ناظم الاطباء). || اسم مفعول از «نام بردن »، نامبرده در افغانستان به معنی «مذکور» و «گفته شده » استعمال شود. و فرهنگستان هم به همین معنی انتخاب کرده است. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). نام کسی که نام او در صدر مذکور شده باشد. مشارالیه. (از آنندراج) (بهار عجم). کسی یا چیزی که نامش گفته شده. مذکور. مشارالیه. مومی الیه. معزی الیه. معظم له. (از فرهنگ نظام). ذکرشده. بیان شده. از پیش بیان شده. مذکور. (از ناظم الاطباء). سابق الذکر. مزبور. سالف الذکر.

فارسی به انگلیسی

نامبرده‌

Above-Mentioned

فارسی به ترکی

نامبرده‬

anılan, adıgeçen

فرهنگ عمید

نامبرده

آن‌که نام او در جایی یا در نوشته‌ای برده شده،
ذکر‌شده، مذکور،
نامدار،

حل جدول

نامبرده

مذکور


نامبرده شونده

مذکور


ذکر شده

نامبرده


مذکور

نامبرده

مترادف و متضاد زبان فارسی

نامبرده

مذکور، مزبور، یادشده

فرهنگ فارسی هوشیار

نامبرده

نامدار، مشهور، معروف


اجرت المسمی

بهای نامبرده

ترکی به فارسی

آنیلان

نامبرده


آدی گچن

نامبرده، مذکور

واژه پیشنهادی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مشارالیه

نامبرده

کلمات بیگانه به فارسی

مشارالیه

نامبرده

انگلیسی به فارسی

mention

نامبرده-مذکور

معادل ابجد

نامبرده

302

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری