معنی نال

نال
معادل ابجد

نال در معادل ابجد

نال
  • 81
حل جدول

نال در حل جدول

  • نی میان تهی، نی تو خالی
  • نی میان تهی
مترادف و متضاد زبان فارسی

نال در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • مزمار، نی، نیشکر، ناله، جو، نهر
فرهنگ معین

نال در فرهنگ معین

  • نی باریک، قلم نویسندگی. [خوانش: (اِ.)]
  • (اِ.) روده کوچک، جوی.
  • [ع.] (اِ.) عطا، دهش. ج. انوال.
لغت نامه دهخدا

نال در لغت نامه دهخدا

  • نال. (ع اِ) دهش. (منتهی الارب) نیل. عطاء. (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد) (المنجد). دهش. عطاء. (ناظم الاطباء). || (ص) رجل نال، مرد بسیارعطاء و جوانمرد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مرد بسیارعطاء. (مهذب الاسماء). کثیرالنائل. (معجم متن اللغه). جواد. (اقرب الموارد) (المنجد). ج، انوال. توضیح بیشتر ...
  • نال. (اِ) نای میان خالی. (برهان قاطع). نی. (انجمن آرا). نی میان تهی. (غیاث اللغات). نی. قصب. (فرهنگ نظام). به معنی نی عموماً و نی میان تهی. (از آنندراج) (بهار عجم). نی ضعیف و باریک. (بهار عجم). نی میان خالی و کاواک. نی زرد و باریک. (ناظم الاطباء). نی میان آکنده. (فرهنگ اسدی نخجوانی). جگن:
    از لب جوی عدوی تو برآمد ز نخست
    زین سبب کاسته و زرد و نوان باشد نال.
    فرخی.
    گردان دلاور چو درختان تناور
    گردان شده از بیم چو از باد خزان نال. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

نال در فرهنگ عمید

  • (زیست‌شناسی) نی: حملهٴ تو تنگ کرد عرصهٴ موقف چنانک / پهلوی خصمان چو نال یک‌به‌یک اندرشکست (انوری: ۹۲)،
    چوبی باریک و سست در قلم‌نی،
    (موسیقی) [قدیمی] نی،. توضیح بیشتر ...
  • نالیدن

    (اسم) [قدیمی] ناله،
فارسی به انگلیسی

نال در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

نال در فارسی به عربی

ترکی به فارسی

نال در ترکی به فارسی

گویش مازندرانی

نال در گویش مازندرانی

  • نعل، سکو، چوب هایی با قطر و ارتفاع متفاوت که روی جرز در...
فرهنگ فارسی هوشیار

نال در فرهنگ فارسی هوشیار

  • دهش، نیل، عطاء، جواد
فرهنگ فارسی آزاد

نال در فرهنگ فارسی آزاد

  • نأل، سختی و بخشنده، عطا و بخشش (جمع: اَنوال)، (به فعل های نَیل و نَوال نیز مراجعه شود)،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید