معادل ابجد
ناصری در معادل ابجد
ناصری
- 351
حل جدول
ناصری در حل جدول
فرهنگ معین
ناصری در فرهنگ معین
- منسوب به «ناصره »: عیسی ناصری، مسیحی، نصرانی، جمع نصاری. [خوانش: (ص) [ع. ] (ص نسب. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
ناصری در لغت نامه دهخدا
- ناصری. [ص ِ] (ص نسبی) بدین نسبت مشهور است عیسی مسیح اﷲ، چون وی در ناصره از مادرش مریم متولد گشت. رجوع به ناصره شود. و نیز رجوع به قاموس کتاب مقدس ص 867 شود. توضیح بیشتر ...
- ناصری. [ص ِ] (اِخ) از دهات دهستان خنافره ٔ بخش شادگان شهرستان خرمشهر است در 4هزارگزی مغرب شادگان و 3هزارگزی مغرب جاده ماشین رو شادگان به آبادان، در دشت گرمسیر مالاریاخیزی واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔجراحی و محصولش خرما و غلات و برنج و شغل مردمش زراعت و حشم داری و صنعت دستی اهالی عبابافی است. راه این ده در تابستان ماشین رو است. ساکنین آن از طایفه ٔ آل ابوخفر هستند. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 6 ص 353). توضیح بیشتر ...
- ناصری. [ص ِ] (اِخ) از دهات دهستان چغان پور بخش خورموج شهرستان بوشهر است و در 24هزارگزی جنوب شرق خورموج و در شمال رودمند، در جلگه ٔ گرمسیر مالاریاخیزی واقع است و 316 تن سکنه دارد. آبش از چاه تأمین می شود، محصولش غلات و خرما و شغل اهالیش زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 7 ص 233). توضیح بیشتر ...
- ناصری. [ص ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان در 13هزارگزی شمال باختری زرند و 4هزارگزی جنوب راه مالرو زرند به بافق واقع است و 20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 8). توضیح بیشتر ...
- ناصری. [ص ِ] (اِخ) نام قدیم شهر اهواز است. رجوع به اهواز شود. توضیح بیشتر ...
- ناصری. [ص ِ] (اِخ) شهر طهران. (ناظم الاطباء). شهر تهران را به عهد سلطنت ناصرالدین شاه، دارالخلافه ٔ ناصری می گفتند. توضیح بیشتر ...
- ناصری. [ص ِ] (اِخ) (قنات. ) از قنوات وقفی تهران در سمت مغرب، مقدار آب 5 سنگ، مسافت مادرچاه تا شهر یک فرسنگ. (یادداشت مؤلف). توضیح بیشتر ...
- ناصری. [ص ِ] (ص نسبی، اِ) نام نوعی مسکوک بوده است: الدرهم او الدینار الناصری و جمعه الدراهم والدنانیر الناصریه. رجوع به رساله ٔنقود و اوزان صص 70-71 و نیز رجوع به ناصریه شود. توضیح بیشتر ...
- ناصری. [ص ِ] (ص نسبی، اِ) نام قسمی کاغذ منسوب به ابوالحسین ناصر کاغذی معروف به دهقان. (یادداشت مؤلف). توضیح بیشتر ...
- ناصری. [ص ِ] (ص نسبی، اِ) نصرانی. نامی که یهود به مسیحیان اوایل می دادند. توضیح بیشتر ...
-
ناصری. [ص ِ] (اِخ) ناصر (میرزا. ) ابن میرزا صادق شیرازی، از شاعران متأخر است. فرصت الدوله در آثار عجم این ابیات را از او آورده است:
آرزو می کند دلم چندی
با سر زلف دوست پیوندی
چه شود کم ز حسنت ار برسد
به وصال تو آرزومندی
یا چه گردد که تلخ کامی را
عیش خوش سازی از شکرخندی.
رجوع به آثار عجم ص 570 و نیز دانشمندان و سخن سرایان فارس ج 4 ص 620. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
ناصری در فرهنگ عمید
- مربوط به دورۀ ناصرالدینشاه،
- از عناوین حضرت عیسی،
فرهنگ فارسی هوشیار
ناصری در فرهنگ فارسی هوشیار
- ناصری در فارسی وابسته به ناصره، وابسته به ناصرالدین شاه غاجار. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد
ناصری در فرهنگ فارسی آزاد
- ناصِرِی، منسوب به ناصره، از اهل ناصره،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید