معنی نادانی

نادانی
معادل ابجد

نادانی در معادل ابجد

نادانی
  • 116
حل جدول

نادانی در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

نادانی در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • ابلهی، بلاهت، بی‌خبری، بی‌خردی، بی‌دانشی، بی‌عقلی، جهل، حماقت، حمق، سفاهت، کانایی، کم‌عقلی، کودنی، ناآگاهی،
    (متضاد) دانایی. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

نادانی در لغت نامه دهخدا

  • نادانی. (حامص مرکب) (از: نادان + ی (حاصل مصدر، اسم معنی). جهل. ضد دانائی. (حاشیه ٔ ص 2092 برهان چ معین). جهل. بی علمی. بی اطلاعی. بی وقوفی. بی شعوری. بی عقلی. بی هوشی. دیوانگی. حماقت. (ناظم الاطباء). سفاه. (دهار). خُرقه. خُرق. طغامه. نعامه. جهالت. رهق. (از منتهی الارب). نابخردی. بلاهت. نفهمی. ابلهی. کانائی:
    ز نادانی آمد گنه کاریم
    گمانم که دیوانه پنداریم.
    فردوسی.
    بیوفائی کنی و نادان سازی تن خویش
    نیستی ای بت یکباره بدین نادانی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

نادانی در فرهنگ عمید

فارسی به انگلیسی

نادانی در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

نادانی در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

نادانی در فرهنگ فارسی هوشیار

  • عدم معرفت بی اطلاعی جهل: نیکنامی خواهی ای دل خ بابدان صحبت مدار خود پسندی جان من خ برهان نادانی بود. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

نادانی در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

نادانی در فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

نادانی در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید