معنی ناخرسند
لغت نامه دهخدا
ناخرسند. [خ ُ س َ] (ص مرکب) غیرقانع. ناراضی. ناخشنود. که خرسند نیست. که قناعت ندارد. مقابل خرسند. رجوع به خرسند شود:
آنکه بسیار یافت ناخشنود
و آنکه اندک ربود ناخرسند.
مسعودسعد.
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ عمید
ناراضی،
[قدیمی] آنکه قانع نباشد،
مترادف و متضاد زبان فارسی
واژه پیشنهادی
ناخرسند
معادل ابجد
965