معنی ناتمام
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(تَ) (ص.) پایان نیافته.
فرهنگ عمید
ناقص، کاملنشده، بهپایاننرسیده،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
نیمه کاره
مترادف و متضاد زبان فارسی
تمامناشده، غیرکامل، ناقص،
(متضاد) کامل
فارسی به انگلیسی
Half, Half-, Halfway, Immature, Imperfect, Inchoate, Incomplete, Partial, Rough, Roughcast, Sketchy, Unfinished
فارسی به عربی
جزیی، غیر حاسم، معیوب، ناقص
فرهنگ فارسی هوشیار
بنگرید به ناتمام ناهام ناهرو نافرجفت نافرجام، خام، نادرست بش، آکدار (صفت) غیرکامل ناقص، بپایان نرسیده، ناپخته خام، معیوب، نادرست.
فارسی به ایتالیایی
معادل ابجد
532