معنی نابودگردیدن

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

هباشدن

(مصدر) گردوغبارشدن بصورت ذرات غباردرآمدن: ((زی مشکلاتها نگشاید رهت کسی کواززمین دین بهوا برهباشدست. )) (ناصرخسرو)، تباه شدن نابودگردیدن: ((نوروز توبه بود جهانرا کزوچنین هر بد که کرده بود زمستان هباشدست)) (ناصرخسرو)

معادل ابجد

نابودگردیدن

351

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری