معنی نابودساختن
حل جدول
انهدام
لغت نامه دهخدا
زایل گردانیدن. [ی ِ گ َ دی دَ] (مص مرکب) نابودساختن. دفع کردن. زایل کردن: پس خدای عز و جل رحمت کرد و آن قحط را زایل گردانید. (فارسنامه ٔابن البلخی ص 83). رجوع به ازاله و زایل کردن شود.
معادل ابجد
1174