معنی میمنت
لغت نامه دهخدا
میمنت. [م َ م َ ن َ] (ع اِمص) میمنه. برکت. (ناظم الاطباء) (غیاث) (فرهنگ نظام).سعادت. (ناظم الاطباء) (غیاث). نیک بختی. (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء). بختیاری. (ناظم الاطباء). شگون نیک. (فرهنگ نظام). مبارکی. فرخندگی. خجستگی. نعمت. خوش آغالی. خوش آغوری. خوش شگونی. فرخی. (یادداشت مؤلف).
- به میمنت و مبارکی، به یمن و خوش شگونی.
|| (اِ) فال نیک.
- به میمنت گرفتن، به فال نیک گرفتن.
|| (اِمص) مبارک بودن. فرخنده بودن. یمن. (یادداشت مؤلف). نضارت. اقبال. تبرک. || (اِ) راست. خلاف میسره. سوی راست. مقابل میسرت. رجوع به میمنه در تمام معانی شود.
میمنت داری
میمنت داری. [م َ / م ِ م َ ن َ] (حامص مرکب) شگون داری. حالت و کیفیت شگون دار.
میمنت دار
میمنت دار. [م َ / م ِ م َ ن َ] (نف مرکب) دارای شگون. مبارک. دارای برکت. دارای یمن.
میمنت داشتن
میمنت داشتن. [م َ / م ِ م َ ن َ ت َ] (مص مرکب) شگون داشتن. برکت داشتن. نیک بختی داشتن. یمن داشتن. خوش شگون بودن. (یادداشت مؤلف).
میمنت آباد
میمنت آباد. [م َ م َ ن َ] (اِخ) دهی است ازدهستان چهاردولی بخش قروه ٔ شهرستان سنندج، واقع در 18هزارگزی جنوب خاور قروه با 240 تن سکنه. آبش از چشمه و رودخانه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
فارسی به انگلیسی
Blessedness
فرهنگ معین
(مِ مَ نَ) [ع. میمنه] (اِ.) برکت، خوش یمنی، سعادت.
فرهنگ عمید
مبارک بودن، خجسته بودن،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
فرخندگی، خجستگی، همایونی
مترادف و متضاد زبان فارسی
خجستگی، فرخندگی، مبارکی، یمن،
(متضاد) نحوست
نام های ایرانی
دخترانه، سعادت، فرخندگی، مبارکی
واژه پیشنهادی
فرخی
معادل ابجد
540