معنی میاه

میاه
معادل ابجد

میاه در معادل ابجد

میاه
  • 56
حل جدول

میاه در حل جدول

  • آب‌ها در عربى
  • آب ها در عربى
فرهنگ معین

میاه در فرهنگ معین

  • [ع.] (اِ.) آب ها. ج. ماء.
لغت نامه دهخدا

میاه در لغت نامه دهخدا

  • میاه. (ع اِ) ج ِ ماء. (ترجمان القرآن جرجانی ص 85) (منتهی الارب). آبها. ج ِ ماء که در اصل ماه بود به معنی آب. (غیاث) (آنندراج). || کنایه از اشک:
    نیران دوزخ از تو برآرد شرار و دود
    گر از ندم نیاری از دیدگان میاه.
    سوزنی.
    و رجوع به ماء شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

میاه در فرهنگ عمید

فرهنگ فارسی هوشیار

میاه در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (تک: ما ء) آب ها (اسم) جمع ما ء آبها: دوزخ آشامان دریا در زشیهه رخش او بی خبر گردند و نشناسند نیران از میاه. (عثمان مختاری) یا دایره میاه. دایره میرابی. یا میاه سائله. (اسم) ماده ای نیمه جامد و صمغی شکل که از جوشاندن پوست گونه ای گل سرخ که در جزایر بحر احمر و سواحل این دریا میروید بدست میاید پوست این گیاه را آن قدر درآب میجوشانند که آب غلظت کافی پیداکند و ماده نیمه جامد مذکور پس از سرد شدن حاصل شود. در طب قدیم این ماده را جهت عفونت های مزمن مجرای ادرار بکار میبردند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد

میاه در فرهنگ فارسی آزاد

  • مِیاه، آبها (مفرد:ماء)،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه