معنی میانه

میانه
معادل ابجد

میانه در معادل ابجد

میانه
  • 106
حل جدول

میانه در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

میانه در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • صمیم، مرکز، میان، وسط، میانگین
فرهنگ معین

میانه در فرهنگ معین

  • (نِ) [په.] (اِ.) وسط، میان چیزی.
لغت نامه دهخدا

میانه در لغت نامه دهخدا

  • میانه. [ن َ / ن ِ] (اِ، ق) وسط. (ترجمان القرآن جرجانی). به معنی وسط و میان است. (انجمن آرا) (آنندراج). جعشم. (منتهی الارب). بین. میان. وسط هرچیز. میان چیزی. قسمت وسطی آن چیز. (از یادداشت مؤلف). وسط (در مکان). وسط جایی. میان. آن قسمت از جایی که در وسط قرار دارد. مقابل گوشه. ضد کنار و جانب. بین. مابین. (از یادداشت مؤلف). به معنی وسط و میان است که مقابل گوشه و کنار باشد. (برهان): و در میانه ٔ هر دو لشکر نوبتی زدند و کرسی زر مرصع به جواهر بنهادند. توضیح بیشتر ...
  • میانه. [ن َ] (اِخ) نام یکی از شهرستانهای آذربایجان شرقی، واقع در جنوب خاوری شهرستان تبریز. حدود، از شمال به شهرستان سراب. از جنوب به شهرستان زنجان. از خاور به شهرستان خلخال. رشته جبال بزکش به طول 48 هزار گز در حد شمالی این شهرستان واقع و وضع طبیعی آن کوه نسبتاً مسطح و دارای مراتع و ییلاقات بسیار است. کوه میانداغی در حدود شرقی این شهرستان در ده گرم و کوه قافلانکوه در جنوب شرقی شهرستان واقع و شوسه و خط آهن تهران - تبریز بااحداث چندین پل و تونل از این کوه عبور می کند و رودخانه های نسبتاً پرآبی دارد مانند سفیدرود (قزل اوزن) و قرانقوچای و آیدوغموش. توضیح بیشتر ...
  • میانه. [ن َ] (اِخ) نام بخش مرکزی از شهرستان میانه است. این بخش محدود است از شمال به بخش ترکمان و ترک و از جنوب به شهرستان زنجان و ازخاور به شهرستان خلخال و از باختر به شهرستان مراغه. این بخش کوهستانی است و بیشتر آبادیهای آن در دره های کوهها واقع و خوش آب و هوا هستند ولی خود میانه و آبادیهای اطراف آن در جلگه قرار گرفته و دارای هوای ناسالم و مالاریایی هستند. آب آن از رودخانه های سفیدرود و آیدوغموش و رود شهری تأمین می شود و محصول عمده ٔ بخش غلات و برنج و پنبه و صیفی و میوه می باشد. توضیح بیشتر ...
  • میانه. [ن َ] (اِخ) دهی است از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج، واقع در 17هزارگزی خاوری رزاب با 1100 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5). توضیح بیشتر ...
  • میانه. [ن َ] (اِخ) دهی است از دهستان ماهیدشت بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 28هزارگزی جنوب کرمانشاه با 120 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5). توضیح بیشتر ...
  • میانه. [ن َ] (اِخ) دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون، واقع در 14هزارگزی باختر فهلیان با 164 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). توضیح بیشتر ...
  • میانه. [ن َ] (اِخ) دهی است از دهستان فهلیان بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون، واقع در 6هزارگزی باختر فهلیان با 164 تن سکنه آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). توضیح بیشتر ...
  • میانه. [ن َ] (اِخ) نام شهر مرکزی شهرستان میانه، واقع در 175هزارگزی جنوب خاوری تبریز و 21هزارگزی شمال پل معروف دختر (قزکورپوسی، روی رودخانه ٔ سفیدرود) و کنار خاوری رود شهری واقع و مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است: طول 47 درجه و 42 دقیقه و 45 ثانیه. عرض 37 درجه و 20 دقیقه. ارتفاع از سطح دریا 1100 گز. میانه یکی از شهرهای قدیمی است و وجه تسمیه ٔ آن بواسطه ٔواقع شدن در سر راه و تقریباً حد وسط زنجان و تبریزمی باشد و از قدیم بواسطه ٔ اینکه در سر راه تهران و زنجان و خلخال واقع است از لحاظ تجارت و کسب اهمیت داشته و وجود آثار تاریخی مخصوصاً پل دختر (قزکورپوسی) روی رودخانه ٔ سفیدرود دلیل بر اهمیت شهر از لحاظ تجارت و سوق الجیشی می باشد که در جنگهای بین المللی و اغتشاشات و نهضتهای داخلی دچار خسارتهای فراوان گردیده است چنانکه هنگام فرار فرقه ٔ دموکرات پل دختر را منفجر کردند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

میانه در فرهنگ عمید

  • وسط، میان،
    آنچه در میان چیزی جا دارد،
    متوسط،
    [قدیمی] محتوا،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

میانه در فارسی به انگلیسی

  • Average, Equable, Middle, Neutral, Normal, Indifferent, Intermediate, Medial, Median, Medium, Mid, Middling, Moderate. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی

میانه در فارسی به عربی

  • متوسط، معدل، وضع طبیعی
فرهنگ فارسی هوشیار

میانه در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به ایتالیایی

میانه در فارسی به ایتالیایی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید