معنی مَزبله

حل جدول

مَزبله

جای ریختن زباله، جای خاکروبه


جای خاکروبه

مَزبله


جای ریختن زباله- جای خاکروبه

مَزبله

لغت نامه دهخدا

مزابل

مزابل. [م َ ب ِ](ع اِ) ج ِ مَزبله [ب َ / ب ِ ل َ].(غیاث)(دهار). سرگین جای.(آنندراج): استخوانها از مزابل برمی گرفتند و خرد می کردند و غذا می ساختند.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 326).
ز آن علی فرمود نقل جاهلان
برمزابل همچو سبزه است ای فلان.
مولوی.

معادل ابجد

مَزبله

84

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری