معنی موره

موره
معادل ابجد

موره در معادل ابجد

موره
  • 251
حل جدول

موره در حل جدول

  • گوشه‌ای در دستگاه همایون
  • گوشه ای در دستگاه همایون
لغت نامه دهخدا

موره در لغت نامه دهخدا

  • موره. [رَ] (اِ) در عبارت زیر ظاهراً موره نمد و یا نوعی گستردنی باشد که از پشم بافته باشند: همه یک نوبت به طرف سلطان شست گشودند. در آن حالت موره که بر آن نشسته بود آن را سپر کرد و تیر بربازوی سلطان رسید. (تاریخ فیروزشاهی به نقل مجیره). صبح فرمود که لشکر نرگه کشند و خود بر موره نشسته معدودی در گرد او. (تاریخ فیروزشاهی به نقل مجیره). توضیح بیشتر ...
گویش مازندرانی

موره در گویش مازندرانی

  • مهره، مهرهایی که به گردن حیوان آویزند، خر مهره
  • گندواش – از تیره ی کاسنی که در مزارع گندم سبز شود
  • ناراحتی، مویه کردن
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید