معنی مورد

مورد
معادل ابجد

مورد در معادل ابجد

مورد
  • 250
حل جدول

مورد در حل جدول

  • از گیاهان دارویی
  • درختچه‌ای همیشه سبز با گل‌های سفید
  • از گیاهان دارویی، درختچه ای همیشه سبز با گل های سفید
مترادف و متضاد زبان فارسی

مورد در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • مناسبت، موقع، موقعیت، وضع، مرحله، وهله، زمینه، باب، موضوع، مطلب، محل ورود، مدخل،
    (متضاد) مخرج، محل خروج. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

مورد در فرهنگ معین

  • محل ورود، جای فرود آمدن، راه به سوی آب، آن چه اتفاق می افتد، باره، جمع موارد. [خوانش: (مُ رِ) [ع. ] (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
  • (مُ) [په.] (اِ.) درختی است همیشه سبز با گل های سفید و خوشبو.
  • (مُ وَ رَّ) [ع.] (اِمف. ص.) گلگون، سرخ رنگ.
لغت نامه دهخدا

مورد در لغت نامه دهخدا

  • مورد. (اِ) درختی همیشه سبز و دارای برگی خوشبو و گلی سپید کوچک و خوشبو که به تازی آس گویند. (از ناظم الاطباء) (از جهانگیری). رند. (منتهی الارب). درختی است که برگ آن به غایت سبز باشد و به سبب سبزی آن را به زلف خوبان نسبت داده اند. و آن رادر عربی آس گویند. (انجمن آرا) (آنندراج) (از برهان) (از غیاث). آس. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). ریحان. (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی). اسم فارسی آس است. (تحفه ٔ حکیم مؤمن). درختچه ای است زیبا از رده ٔ دولپه ایهای جداگلبرگ که سردسته ٔ تیره ٔ خاصی به نام موردها می باشد و در جنگلهای بحرالروم و شمال ایران فراوان است و دراطراف شیراز و بلوچستان و یزد و اصفهان و رودبار منجیل نیز می روید و به عنوان درخت زینتی در باغها کاشته می شود. توضیح بیشتر ...
  • مورد. [م َ رِ] (ع اِ) راه و طریقه و محل ورود. (ناظم الاطباء). راه. (انجمن آرا). (آنندراج) (منتهی الارب). || ره آب. (دهار). راه آب. ج، موارد. (مهذب الاسماء). آبخور. (منتهی الارب) (آنندراج). آبخورد. ج، موارد. (ناظم الاطباء). جای آب خوردن مردم و بهایم در صحرا. آبخورد. (غیاث). آبشخور. مشرب. مشرع. ورد. منهل. شریعه. (یادداشت مؤلف). || (مص) گاهی مصدر میمی به معنی ورود است. (از غیاث): چون امام ابوالطیب به دیار ترک رسید به مورد او اهترازو ارتیاح نمودند. توضیح بیشتر ...
  • مورد. (اِخ) دهی است از دهستان دهدز بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 24 هزارگزی جنوب باختری دهدز با 150 تن جمعیت آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6). توضیح بیشتر ...
  • مورد. [م ُ وَرْ رَ] (ع ص) گلگون و سرخرنگ. مشابه به گل. (غیاث). به رنگ گل. گلرنگ. گلی. سرخ. گلگون. وردی. وردمورد. (یادداشت مؤلف). قمیص مورد؛ قمیص گلرنگ. جامه ٔ گلرنگ. (آنندراج) (ناظم الاطباء). مورد؛ جامه ٔ گلرنگ و آن دون مصرح است. (از منتهی الارب):
    نورد بودم تا ورد من مورد بود
    برای ورد مرا ترک من همی پرورد.
    کسایی.
    برگ گل مورد بشکفته ٔ طری
    چون روی دلربای من آن ماه سعتری.
    منوچهری.
    گل مورد گشته است چشم من ز سهر
    ز آتش دلم از گل همی گلاب کنند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مورد در فرهنگ عمید

  • گلگون، سرخ‌رنگ،
  • موضوع،
    مسئله،
    [قدیمی] محل ورود، جای فرود آمدن،
    [قدیمی] آبشخور،. توضیح بیشتر ...
  • درختچه‌ای همیشه‌سبز با گل‌های سفید و میوای اسانس‌دار و گوشتی که مصرف دارویی دارد،
    * مورد اسپرم: (زیست‌شناسی) نوعی مورد با برگ‌های پهن و زرد،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مورد در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کلمات بیگانه به فارسی

مورد در کلمات بیگانه به فارسی

فارسی به انگلیسی

مورد در فارسی به انگلیسی

  • Case, Instance, Item, Object, Subject
فارسی به عربی

مورد در فارسی به عربی

خواص گیاهان دارویی

مورد در خواص گیاهان دارویی

  • ضد خونریزی، قابض روده، درمان اسهال، درمان بواسیر و اختلالات عروقی. مصارف خارجی: رفع بد بویی بدن، غرغره آن رفع تحریکات مخاط دندان را می کند و ضد عفونی کننده دهان است. و باعث تقویت موی سر می شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ گیاهان

مورد در فرهنگ گیاهان

فرهنگ فارسی هوشیار

مورد در فرهنگ فارسی هوشیار

  • راه و طریقه و محل ورود، راه آب
فرهنگ پهلوی

مورد در فرهنگ پهلوی

  • نام درخت همیشه سبز
فرهنگ فارسی آزاد

مورد در فرهنگ فارسی آزاد

  • مَورِد، محل ورود، در ورود، راه یا ورودی به آب، آبشخور (جمع: مَوارِد)، در فارسی به معانی باره، دفعه و مرتبه، و موضوع نیز مصطلح است،. توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی

مورد در فارسی به آلمانی

  • Gelegenheit [noun], Kasten (m), Stecken (m), Verkleiden (m)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید