معنی موجد

موجد
معادل ابجد

موجد در معادل ابجد

موجد
  • 53
حل جدول

موجد در حل جدول

  • ایجاد کننده، پدید آورنده، آفریننده
مترادف و متضاد زبان فارسی

موجد در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • صفت آفریدگار، پدیدآورنده، خالق، هستی‌بخش، آفریننده
فرهنگ معین

موجد در فرهنگ معین

  • (جَ) [ع.] (اِمف.) ایجاد شده.
  • (جِ) [ع.] (اِفا.) به وجود آورنده، آفریننده.
لغت نامه دهخدا

موجد در لغت نامه دهخدا

  • موجد. [ج ِ] (ع ص) ایجادکننده. به هستی درآورنده ایجادکننده و پدیدآورنده. (ناظم الاطباء). پدیدآورنده. (از یادداشت مؤلف):
    خلق حق افعال ما راموجد است
    فعل ما آثار خلق ایزد است.
    مولوی.
    که تو پاکی از خطر وز نیستی
    نیستان را موجد و مغنیستی.
    مولوی.
    || از خود پیداکننده چیزی را. (غیاث) (آنندراج). ایجادکننده، واﷲ هوالموجد؛ خداوند عالم است یابنده و پدیدآورنده از خود و مخترع. ج، موجدان. (ناظم الاطباء). آفریننده. ابداع کننده. توضیح بیشتر ...
  • موجد. [ج َ] (ع ص) ایجادشده. خلق شده. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ عمید

موجد در فرهنگ عمید

  • به‌وجود‌آورنده، ایجاد‌کننده، آفریننده،
فارسی به انگلیسی

موجد در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

موجد در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

موجد در فرهنگ فارسی هوشیار

  • توانا و قوی شده بعد از ناتوانی و ضعف ایجاد کننده، پدید آورنده. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد

موجد در فرهنگ فارسی آزاد

  • مُوجِد، به وجود آورنده، آفریننده (اسم فاعل از اِیجاد)،
فارسی به آلمانی

موجد در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه