معنی مهملات

لغت نامه دهخدا

مهملات

مهملات. [م ُ م َ] (ع ص، اِ) ج ِ مهمله (مهمل). ترهات. بیهودگیها. (آنندراج). الفاظ غیر دلالت کننده بر معنی موضوع. (از تعریفات). مزخرفات. لاطائلات.


چراندرچار

چراندرچار. [چ َ اَ دَ] (اِ مرکب) در تداول عوام، گفتار بی معنی و بیهوده و نامتناسب. هذیان. سخن لغو. گفتار یاوه و عبث. مهملات و لاطائلات. پرت و پلا.


ترهات

ترهات. [ت ُرْ رَ] (ع اِ) ج ِ تُرَّهَه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سخن های باطل لهوآمیز. ج ِ ترهت که بمعنی باطل است. (غیاث اللغات) (از آنندراج). سخنان بیهوده و خرافات. (شرفنامه ٔ منیری). ج ِ ترهه. اباطیل و دواهی. (المنجد). فارسی معرب است آنگاه به باطل استعاره شد پس گویند الترهات البسابس و الترهات الصحاصح و از اسمای باطل است:
تطاول لیلی و اعترتنی وساوسی
لات اتی بالترهات البسابس.
(از اقرب الموارد).
و ربما جاء مضافاً یقال: اخذ فی ترهات البسابس. (اقرب الموارد). بمعنی بیهوده و هرزه و خرافات و مهملات باشد. گویند عربی است. (برهان). ترهه بر وزن قبره بمعنی ناچیز و باطل است... و جمع آن ترهات بالف و تا وتراریه بر وزن قنادیل می آید و سنایی آنرا تراهات آورده و شمس قیس بر او اعتراض کرده است:
خاص در بند لذت و شهوات
عام در بند هزل و تراهات
(حاشیه ٔ برهان چ معین).
زین چنین ترهات دست بدار
کار کن بگذر از ره گفتار.
سنایی.
زاهد گفت اگر مراآرزوی مرید بسیار... نبودی... به ترهات دزد فریفته نگشتمی. (کلیله و دمنه).
مشنو ترهات او که بیمار
پر گوید و هرزه روز بحران.
خاقانی.
چندین هذیانات و ترهات که مردود عقل و نامقبول خرد است ایراد کردم. (سندبادنامه ص 71).
ترا خدای گزید از جهان و شاهی داد
حدیث خصم فسانه ست و ترهات محال.
ظهیری (از شرفنامه ٔ منیری).
این همه ترهات میدانم
من برای تو تو برای منی.
عطار.
عقل شیدا شد چه خوانی ترهات
راه پیدا شد چه پایی بی ثبات.
مولوی.
نخوت و دعوی و کبر و ترهات
دور کن از دل که تا یابی نجات.
مولوی.
بر سرت چندان زعیم ای بد صفات
تا بگویی ترک شید و ترهات.
مولوی.
اما آنچه گفته است که «پیش از قیامت یزید و... را زنده کنند و بکشند» اصلی ندارد و از جمله ٔ خرافات و ترهات باشد. (کتاب النقض ص 306). || راه خرد که از راه بزرگ منشعب شود واحد آن ترهه است. (از اقرب الموارد). راه های کوچک. (از المنجد). و رجوع به ترهه شود.

حل جدول

مهملات

یاوه‌ها و سخنان بی‌معنی

یاوه ها و سخنان بی معنی


یاوه ها و سخنان بی معنی

مهملات


یاوه‌ها و سخنان بی‌معنی

مهملات

فرهنگ فارسی هوشیار

مهملات

(تک: مهمله) یاوه ها چرند و پرند (اسم) جمع مهمله (مهمل) کلامهای بیهوده مزخرفات.


مهمله

مهمله در فارسی: پر کم: زبانزد کرویزی (اسم) مونث مهمل جمع: مهملات. یا قضیه مهمله.

انگلیسی به فارسی

lockram

مهملات

واژه پیشنهادی

سخنان بیهوده

اراجیف-مهملات-

یاوه،هجو،هزل،مهملات،

مترادف و متضاد زبان فارسی

لاطائلات

اباطیل، ترهات، مزخرفات، مهملات


اراجیف

بیهوده، ترهات، شایعات، مهملات، هرزه‌گویی، یاوه

فرهنگ معین

مهمل

بیهوده و بیکار گذاشته شده، کلام بیهوده، جمع مهملات. [خوانش: (مُ مَ) [ع.] (اِمف.)]

معادل ابجد

مهملات

516

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری