معنی مهدعلیا

حل جدول

مهدعلیا

مادر ناصرالدین شاه

لقب مادر شاهان


لقب مادر شاهان

مهدعلیا


همسر محمد شاه قاجار

مهدعلیا


مادر ناصرالدین‌ شاه‌

مهدعلیا


همسر محمدشاه قاجار

مهدعلیا


مادر ناصر الدین شاه

مهدعلیا, مهد علیا.

لغت نامه دهخدا

شاهرخ میرزا

شاهرخ میرزا. [رُ] (اِخ) پسر سلطان ابوسعید. در سال 899 هَ. ق. عازم هرات شد و در ولایت ساری درگذشت و سلطان حسین میرزا نعش او را به مدرسه ٔ مهدعلیا گوهرشادآغا برد. (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 4 ص 101).


قاضی امیر نظام ...

قاضی امیر نظام الدین. [اَ ن ِ مُدْ دی] (اِخ) عبدالحی استرآبادی بن سید عبدالوهاب. از جمله ٔ اعاظم سادات گرگان است که مدتی مدید به منصب احتساب و قضا منصوب گشت.وی به سال 893 هَ. ق. از استرآباد به هرات کوچ کردو به تحصیل علوم عقلی و نقلی پرداخت و به واسطه ٔ جودت ذهن و حدت طبع در اندک زمانی از امثال و اقران پیش افتاده و از طرف دولت وقت در مدرسه ٔ مهدعلیا گوهرشاد به منصب تدریس منصوب گشت و هنگامی که امیر غیاث الدین محمدبن یوسف از منصب قضاء استعفا جست وی متعهد آن منصب گردید. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 614 و 615).


احمدخان

احمدخان. [اَ م َ] (اِخ) داماد سلطان حسین میرزا تیموری، بخواهر، و پدر مهدعلیا خانزاده خانم منکوحه ٔ مظفر حسین گورکان است. رجوع بحبط ج 2 ص 312 شود. و نیز خوندمیر در حبط ج 2 ص 263 آرد که: بدیع الجمال بیگم که همشیره ٔ خاقان منصور سلطان حسین میرزا تیموری بود در آن سال که آن حضرت ولایت جرجان را بسلطان سعید باز گذاشته در خطه ٔ عراق رایت آفتاب اشراق برافراشت در سلک ازدواج پیر بوداق سلطان انتظام یافت وبعد از فوت پیر بوداق سلطان احمدخان که از جمله ٔ سلاطین دشت قبچاق بمزید شوکت و مکنت امتیاز داشت آن درهالتاج سلطنت را بحباله ٔ نکاح خویش درآورد و بدیعالجمال بیگم را از احمدخان دو پسر و یک دختر متولد گشت.


علاءالدوله

علاءالدوله. [ع َ ئُدْ دَ ل َ] (اِخ) ابن بایسنقر (میرزا رکن الدین...). وی از شاهزادگان تیموری است و مردی عیاش و خوش گذران و عاری از رسوم جلادت و جهانگیری بود. پس از فوت میرزا بایسنقر به امارت دیوان اعلی منصوب گشت. و هنگامی که در هرات قائم مقام بودادعای استقلال کرد و مدت یک سال بر تخت سلطنت بنشست، تا اینکه بسال 852 هَ. ق. از مقابل لشکر الغبیک گورکان به استراباد منهزم گشت و از آنجا نیز مدتها آواره و سرگردان شد تا سرانجام در اوایل سال 865 در کنار دریای قلزم در خانه ٔ ملک بیستون رستمداری درگذشت ونعش او را بهرات بردند و در مقبره ٔ مهدعلیا گوهرشادآغا به خاک سپردند. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 19).


احمد

احمد. [اَ م َ] (اِخ) ترخان. درحبیب السیر، نام وی، با عنوان سیدی و امیر سیدی ذکر میشود و چنانکه از تضاعیف این کتاب برمی آید این مرد از شجعان و بزرگان زمان امیرتیمور و جانشینان او بوده است و مدتی حکومت هرات و اندخود را عهده دار بوده وتا سال 862 هَ. ق. از وی نام برده میشود. در قسمتهای مختلفه ٔ حبیب السیر درباره ٔ وی چنین آمده است: درظفرنامه و مطلعالسعدین مسطور است که چون صاحبقران منصور شنود که قیصر را دست بسته بسده ٔ سنیه حاضر گردانیده اند فرمود تا او را دست گشادند و بتعظیم و احترام درآوردند و در مقامی لایق نشاندند اما حضرت مخدومی ابوی در روضه الصفا از والد بزرگوار خویش سید خاوندشاه رحمه اﷲ نقل نموده اند که سیدی احمد ترخان که در آن شب یکی از حاضران مجلس صاحبقران بود گفت: ایلدرم بایزید را دست بسته ببارگاه خجسته درآورند. آن حضرت نخست قیصر را سخنان درشت گفت آنگاه فرمود تا دست او را گشاده بنشاندند... (ص 165) و در رفتن میرزارستم بآستان خاقان... آورده: بطرف کنار آب آمویه رفت و از آنجا به اندخود افتاده والی آن سیدی احمد ترخان شاهزاده را در مقام مناسب فرود آورد و کیفیت حال بحضرت خاقان سعید عرضه داشت کرد. آن حضرت از غایت مکرمت در باب سفارش میرزا اسکندر نامه ای به میرزا پیرمحمد نوشت و نزد سیدی احمد ترخان فرستاده پیغام داد (ص 185) و در قسمت رفتن شاهرخ از خراسان به عزم تسخیر آذربایجان آورده است:... بدستور معهود میرزا الغبیک گورکان بمحافظت ترکستان و ماوراءالنهر و میرزا سیور غتمش بضبط کابل و غزنین و زابلستان تعیین یافته امیر سیدی احمد ترخان بحکومت دارالسلطنه ٔ هراه مقرر گشت. در ذکر وقایع پس از مرگ شاهرخ گوید:... و تفصیل این اجمال آنکه هم در آنروز که در مملکت ری واقعه ٔ هائله ٔ حضرت خاقان سعید اتفاق افتاد مهدعلیا گوهرشادآغا قاصدی همراه شمال و صبا بهراه فرستاد و کیفیت حال را اعلام داد میرزا علاءالدوله که در آن بلده حاکم بود چون آن خبر شنود از فواره ٔ دیده جوی خون بر... و خاطر بر آن قرار گرفت که اطاعت میرزاالغ بیک نموده... آنگاه میرزاصالح ولد پیر محمد شیرازی را با امیر اویس ترخان و احمد ترخان و جمعی از مشاهیر شجعان بدفع میرزا عبداللطیف نامزد فرمود و میرزاصالح و رفقا بمشهد مقدس شتافته خبر بی سامانی از سوی شاهزاده متواتراً شنودند لاجرم بفتح امیدوار گشته بصوب نیشابور ایلغار کردند و صبح شنبه سیزدهم ماه صفر بیک ناگاه در قیتول میرزاعبدالطیف... تاخته مهدعلیا و امراء ترخانی را از میان اعدابیرون آوردند و در موضعی مناسب صف قتال آراسته... وبنفس نفیس بر صف اعدا تاخته... بعد از آن میرزا صالح و ترخانیان در ملازمت نعش مغفرت انتما و مراجعت مهدعلیا گوهرشادآغا عازم هراه گشتند. (ص 208). در ذکر سلطنت میرزا شاه محمود آورده: و از هراه نیز قاصد امیر حسینعلی آمده عرضه داشت نمود که در روزی که خبر واقعه ٔ محنت اندوز پادشاه مرحوم بشهر رسید میر رجب داروغه از محافظت میرزا ابراهیم غافل گشته و شاهزاده از محبس بیرون جسته و بخانه ٔ احمد ترخان رفته و باتفاق جناب امارت پناهی بدامن کوه مختار شتافته... (ص 227).
و در ذکر جلوس میرزا ابراهیم سلطان آورده:...نخست سپاه میرزا شاه محمود غالب گشته میمنه و میسره ٔ مخالف را گریزانیدند. عاقبهالامر امیر احمد ترخان با پردلان قول متوجه دشمنان شده کمال شجاعت و بهادری بظهور رسانیدند و میرزا ابراهیم بعد از آنکه مغلوب گشته بود ظفر یافته... (ص 229). و در ذکر توجه میرزا سلطان ابراهیم بصوب مملکت جرجان و منهزم گشتن از صولت سپاه میرزا جهانشاه ترکمان آورد:.... و این واقعه در روز سه شنبه 25 محرم سنه ٔ 862 هَ. ق. بوقوع انجامید و میرزا ابراهیم چون از آن معرکه فرار نمود مانند قمر در وقت سرعت سیر لحظه ای در هیچ منزل نیاسود تا روز یکشنبه ٔ ماه صفر؟ با معدودی از ملازمان خود را بهراه رسانید چون امیر احمد (؟) حاکم هراه از قرب وصول شاهزاده خبر یافت بلوازم استقبال استعجال نمود... (ص 230). و در توجه سلطان سعید بعزم رزم... آورده: در تضاعیف این حالات احمد ترخان باتفاق بعضی از قرتبان (؟) میرزا ابراهیم روی گردان شده بملازمت میرزا جهانشاه شتافتند.


اصیل الدین

اصیل الدین. [اَ لُدْ دی] (اِخ) عبداﷲ حسینی.خواندمیر در حبیب السیر نام وی را در ذیل سادات و مشایخ و علمای زمان سلطان حسین میرزا بایقرا (863- 912هَ. ق.) بدین سان آورده است: امیر سید اصیل الدین عبداﷲ حسینی و او را به صفتهای اصالت و وفور جلالت و قدمت دودمان و فزونی پارسایی و دینداری و پرهیزگاری ستوده و از دیگر عالمان و بزرگان برتر شمرده و هم او را در دانشهای تفسیر و حدیث و انشا و فن تألیف بی همتا دانسته است. سپس گوید: وی در روزگار سلطنت سلطان حسین میرزا از شیراز که وطن اصلی بود به هرات رفت و در آنجا اقامت گزید و هفته ای یک بار در مدرسه ٔ گوهرشادآغا به موعظه و ارشاد مردم می پرداخت و در هر ماه ربیعالاول درباره ٔ میلاد حضرت پیامبر (ص) خطابه ایراد میکرد. او راست: کتاب درج الدرر که مشتمل بر سیر حضرت پیامبر است. و رساله ٔ مزارات هرات. وی در 17 ربیعالاَّخر سنه ٔ ثلث و ثمانین و ثمانمائه (883 هَ. ق.) درگذشت و سلطان حسین میرزا فرمان داد وظیفه و مستمری او رابه فرزندانش اعطا کنند. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 334). و در ص 359 همان جلد در ذیل احوال امیر جمال الدین عطأاﷲ می نویسد: و آن حضرت مانند عم بزرگوار خویش امیر اصیل الدین در علم حدیث بی نظیر آفاق گشته اند. و در حواشی «از سعدی تا جامی » بقلم آقای حکمت نیز کتاب درج الدرر فی سیر خیرالبشر را به سید اصیل الدین عبداﷲ الحسینی الدشتکی الشیرازی الهروی نسبت داده و نوشته اند: متوفی سنه ٔ 783 هَ. ق. و این شخص مؤلف رساله ٔ مزارات هرات است و سید اصیل الدین از سلسله ٔ رفیعه ٔسادات دشتکی شیرازی است... آنگاه می نویسد: و این سید و برادرزاده ٔ او در زمان ابوسعید گورکان از شیراز بهرات مهاجرت کرده اند. و در ذیل معرفی روضه الاحباب می نویسد: تألیف برادرزاده ٔ سید اصیل الدین سابق الذکر موسوم به میرجمال عطأاﷲبن فضل اﷲ الحسینی الدشتکی الشیرازی الهروی. سپس به حبیب السیر ج 3 جزو 3 صص 335- 348 و مجالس المؤمنین قاضی شوشتری مجلس پنجم ص 227 و روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات ص 469 و امل الآمل فی علماء جبل عامل رجوع داده اند. (از سعدی تاجامی ص 472). و قاضی نوراﷲ در ص 133 مجالس المؤمنین چ قدیم تهران تاریخ وفات اصیل الدین را هفدهم ربیعالاول سنه ٔ ثلاث و ثمانمائه (803 هَ. ق.) نوشته و گوید در زمان سلطان ابوسعید از دارالملک شیراز که وطن اصلی آن جناب است به هرات تشریف آورده و هفته ای یک بار در مدرسه ٔ مهدعلیا گوهرشادآغا به موعظه و نصیحت خلایق میپرداخت و دو کتاب درج درر و رساله ٔ مزارات هرات رابه وی نسبت میدهد و در شرح حال امیر جلال الدین عطاء المحدث الدشتکی الشیرازی اصیل الدین را مانند خواندمیر که مأخذ اصلی است عم جمال الدین میداند و تصریح نکرده است که با عم خود مهاجرت کرده است. و در فهرست کتابخانه ٔ اهدائی سیدمحمد مشکوه گردآورده ٔ ع. منزوی ج 2 ص 582 نیز که به تفصیل درباره ٔ این خاندان گفتگو شده است ننوشته اند اصیل الدین و برادرزاده ٔ او با هم به هرات مهاجرت کرده اند بلکه آورده اند: برادر پدر او (جمال الدین) اصیل الدین عبداﷲ دشتکی شیرازی (17 ربیعالاول 883 هَ. ق.) نگارنده ٔ مزارات هرات میباشد که در روزگار سلطان ابوسعید گورکان (855- 873 هَ. ق.) ازشیراز بهرات آمد. و باری آنچه مسلم است تاریخ وفات وی که در حاشیه ٔ «از سعدی تا جامی » 783 ضبط شده صحیح نیست و ممکن است غلط چاپی باشد که به تصحیح آن توفیق نیافته اند. همچنین تاریخ 803 که در مجالس المؤمنین آمده نیز با تاریخ حبیب السیر 80 سال اختلاف دارد و درست نیست، چه گذشته از اینکه حبیب السیر یا مأخذ اصلی صحیح تر بنظر میرسد اگر اصیل الدین در 803 درگذشته باشد چگونه وی در روزگار سلطان ابوسعید که از 855 تا 873 هَ. ق. سلطنت میکرده به هرات آمده است. احتمال هم نمیرود که تاریخ وفات این اصیل الدین با تاریخ وفات اصیل الدین عبداﷲبن علی بن ابی المحاسن شیرازی اشتباه شده باشد زیرا این اصیل الدین در 685 درگذشته است.

معادل ابجد

مهدعلیا

160

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری