معنی منظوم

منظوم
معادل ابجد

منظوم در معادل ابجد

منظوم
  • 1036
حل جدول

منظوم در حل جدول

  • سخن موزون شعر، به رشته کشیده شده، منظم شده
  • سخن موزون، شعر، به رشته کشیده شده و منظم شده
مترادف و متضاد زبان فارسی

منظوم در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آراسته، بسامان، مرتب، کلام موزون، شعر، به‌رشته‌کشیده‌شده،
    (متضاد) منثور. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

منظوم در فرهنگ معین

  • به رشته کشیده شده، شعر. [خوانش: (مَ) [ع.] (اِمف.)]
لغت نامه دهخدا

منظوم در لغت نامه دهخدا

  • منظوم. [م َ] (ع ص) به رشته کشیده شده و منظم شده. (ناظم الاطباء). به رشته کرده. مرتب کرده و آراسته. (یادداشت مرحوم دهخدا): امور دولت و اشغال مملکت در سلک ارادت به نجح آمال منظوم. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 52). سلک این احوال منظوم ماند. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 199).
    زهی مصالح گیتی به سعی تو منظوم
    زهی مساعی خوب تو در جهان مشکور.
    کمال الدین اسماعیل (دیوان چ بحرالعلومی ص 376).
    نه بی او عیش می خواهم نه با او
    که او در سلک من حیف است منظوم. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

منظوم در فرهنگ عمید

  • [مقابلِ منثور] (ادبی) سخن موزون، شعر،
    [قدیمی] به‌رشته‌کشیده‌شده، به‌رشته‌درآمده،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

منظوم در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

منظوم در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ سرواد چامه سرود سخن آراسته، آراسته، گروه ملخ، پروین (اسم) برشته کشیده (جواهر) : } و آنکه گر تربیتی یابد بحر از نکتش در منظوم شود در دل او قطره میاه. ‎{ (سنائی. مصف. 306)، آراسته مرتب، برشته نظم در آمده کلام موزون مقابل منثور: } بینمت منظوم و موزون و مقفی زان ترا دستیار خویش دارد زهره در خنیا گری. ‎{ (سنائی. مصف. 326). توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد

منظوم در فرهنگ فارسی آزاد

  • مَنظُوم، به نخ کشیده، به رشته درآمده، به نظم درآمده، سخن موزون، شعر،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید