معنی منتقم

منتقم
معادل ابجد

منتقم در معادل ابجد

منتقم
  • 630
حل جدول

منتقم در حل جدول

  • انتقام‌گیرنده
  • انتقام گیرنده
مترادف و متضاد زبان فارسی

منتقم در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • صفت انتقام‌جو، کینه‌توز، کینه‌خواه، کینه‌جو، کینه‌کش، کینه‌ورز، کینه‌ور،
    (متضاد) عفو. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

منتقم در فرهنگ معین

  • (مُ تَ قِ) [ع.] (اِ فا.) انتقام کشنده، عقوبت کننده.
لغت نامه دهخدا

منتقم در لغت نامه دهخدا

  • منتقم. [م ُ ت َ ق ِ] (ع ص) دادستان. (مهذب الاسماء) (دهار). انتقام گیرنده و کینه کشنده از کسی. (غیاث) (آنندراج). کینه کشنده. عقوبت کننده. انتقام کشنده. آنکه پاداش می دهد کارهای بد کسی را. (از ناظم الاطباء): و من أظلم ممن ذکر بآیات ربه ثم أعرض عنها اًنا من المجرمین منتقمون. (قرآن 22/32). ناصر دین اﷲ و حافظ بلاداﷲ المنتقم من اعداﷲ ابوسعید مسعود. (تاریخ بیهقی چ ادیب 377).
    گر منتقم نه ای نه شگفت این بدیع نیست
    لازم که کرد علت بر انتقام تو. توضیح بیشتر ...
  • منتقم. [م ُ ت َ ق ِ] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): این فسانه نه از بهر آن گفتم تا تو به همه حال از آن رتبت که داری سپاس خداوند به جای آری و از منعم و منتقم بدانچه بینی راضی باشی. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 278). رجوع به ترکیب های مدخل قبل شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

منتقم در فرهنگ عمید

  • انتقام‌گیرنده، عقوبت‌دهنده، کینه‌کش،
عربی به فارسی

منتقم در عربی به فارسی

  • کین خواه , خونخواه , دادگیر , انتقام جو
فرهنگ فارسی هوشیار

منتقم در فرهنگ فارسی هوشیار

  • کینه کش کینه کشنده سرزنش کننده (اسم) انتقام گیرنده کینه کش جمع: منتقمین. یا منتقم حقیقی. خدای تعالی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد

منتقم در فرهنگ فارسی آزاد

  • مُنتِقَم، انتقام گیرنده، عقوبت دهنده، مجازات کننده،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید