معنی مقابل

مقابل
معادل ابجد

مقابل در معادل ابجد

مقابل
  • 173
حل جدول

مقابل در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

مقابل در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • برابر، مساوی، معادل، پیش، جلو، روبرو، رویارو، نزد، ضد، مخالف، نقیض، قبال، محاذی، موازات،
    (متضاد) خلف. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

مقابل در فرهنگ معین

  • روبرو، برابر، معادل، مساوی، ضد، مخالف. [خوانش: (مُ بِ) [ع. ] (ص. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

مقابل در لغت نامه دهخدا

  • مقابل. [م ُ ب ِ](ع ص) روبارو، و با لفظ شدن و کردن و افتادن و داشتن با چیزی مستعمل. (آنندراج). روباروی و مواجه. (ناظم الاطباء). روبرو. رویاروی. محاذی. حَذو. حِذاء. مواجه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
    نماز شام نزدیک است و امشب
    مه و خورشید را بینم مقابل.
    منوچهری.
    تاتاش برسید و از شهر برگذشت و در مقابل او فرودآمد. (چهارمقاله ص 26). چون دو لشکر در مقابل یکدیگر آمدند. نیمی از لشکر ماکان به جنگ دستی گشادند. (چهارمقاله ص 27). توضیح بیشتر ...
  • مقابل. [م ُ ب َ](ع ص) رجل مقابل مُدابَر؛ مردی نیک گوهر. (مهذب الاسماء). رجل مقابل، مرد گرامی از جانب مادر و پدر. (منتهی الارب)(از آنندراج)(ناظم الاطباء). کریم النسب از جانب پدر و مادر و در اساس گوید: رجل مقابل مدابر؛ مرد کریم الطرفین. (از اقرب الموارد). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مقابل در فرهنگ عمید

  • روبه‌رو،

    (اسم، صفت) برابر،
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مقابل در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کلمات بیگانه به فارسی

مقابل در کلمات بیگانه به فارسی

فارسی به انگلیسی

مقابل در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

مقابل در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

مقابل در فارسی به عربی

  • مضاد، معکوس، نقیض
عربی به فارسی

مقابل در عربی به فارسی

  • در مقابل , برضد , در برابر
فرهنگ فارسی هوشیار

مقابل در فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگ فارسی آزاد

مقابل در فرهنگ فارسی آزاد

  • مُقابَل، غیر از معانی اسم مفعول مُقابَلَه، با اصل و نَسَب،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید